نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 511
كلام
محقّق اصفهانى رحمه الله در مورد اطّراد
فرض
كنيد لفظى داريد به نام «رجل» و اجمالًا يك معنايى هم براى آن مىشناسيد ولى
نمىدانيد آيا اين معنا، معناى حقيقى «رجل» است يا معناى مجازى آن؟ حال اين رجل
را- كه به عنوان يك نكره يا مطلق مطرح است- بر «زيد»، اطلاق مىكنيم، [1] مىبينيم اين اطلاق، صحيح است. سپس به
سراغ علّت آن مىرويم، مىبينيم اطلاق «رجل» بر «زيد»- به عنوان اينكه در «زيد»،
خصوصيت رجوليّت وجود دارد- صحيح است. سپس اين علت را به موارد ديگر سرايت مىدهيم،
مثلًا مىبينيم در «عَمرو» هم خصوصيت رجوليّت وجود دارد پس اطلاق «رجل» بر «عَمرو»
هم صحيح است، و همچنين نسبت به ساير افراد رجل كه داراى اين خصوصيت مىباشند،
ملاحظه مىكنيم اطلاق، صحيح است و ما نمىتوانيم موردى را پيدا كنيم كه داراى
خصوصيت رجوليّت باشد ولى اطلاق «رجل» برآن صحيح نباشد. محقّق اصفهانى رحمه الله
سپس مىفرمايد: از اينجا كشف مىكنيم كه آن معنايى كه بر تمام افراد، انطباق پيدا
مىكند- به علّت اينكه داراى خصوصيّت رجوليّت مىباشند- بايد معناى حقيقى «رجل»
باشد. قبل از اينكه اين كار را شروع كنيم ترديد داشتيم كه اين معنا، معناى حقيقى
است يا معناى مجازى؟ ولى بعد از آنكه اطّراد- يعنى شيوع و سريان در تمام افراد- را
ملاحظه كرديم و ديديم حتّى يك مورد هم به عنوان استثناء وجود ندارد- كه داراى
خصوصيت رجوليّت باشد ولى عنوان «رجل» برآن اطلاق نشود- كشف مىكنيم كه اين معنا،
معناى حقيقى رجل است. حال به سراغ مجاز
[1]- بايد توجّه داشت كه در اينجا، وقتى
مىخواهيم «رجل» را بر «زيد» اطلاق كنيم، خصوصيات موجود در «زيد» را كنار مىزنيم
زيرا ما گفتيم: «حتى در مثل انسان كه معناى حقيقى آن روشن است اگر انسان را بر
«زيد»- با تمام خصوصياتش- اطلاق كرديم اين استعمال، مجازى خواهد بود».
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 511