نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 468
در
موضوع له الفاظ و نه كلام عَلَمين مىتواند آن را اثبات كند. بنابراين، آنچه از
اين دو دليل (كلام قائلين به دخالت اراده و كلام علمين) استفاده مىشود اين است
كه: وضع، با اراده ارتباط دارد و همين ارتباط، يك محدوديت و تضيّقى را در رابطه با
وضع بهوجود مىآورد بهطورى كه اگر ما لفظ را از يك متكلّم غير مريد شنيديم
بتوانيم بگوييم: اينجا لفظ، دلالت ندارد، زيرا اراده در كار نيست. اين مطلبى است
كه ما نمىخواهيم نفى يا اثبات كنيم، فقط اين را مىگوييم كه اين مطلب غير از چيزى
است كه ما بحث مىكنيم. [1]
كلام
آيتاللَّه خويى «دامظلّه»
ايشان
براساس مبنايى كه در باب وضع داشت، در اينجا نيز اراده را داخل در معناى موضوع له
مىداند. توضيح: آيتاللَّه خويى «دامظلّه»، حقيقت و ماهيت وضع را بهگونه ديگرى
معنا مىكرد و مىفرمود: وضع، عبارت از تعهّد و التزام به اين است كه هروقت اين
لفظ استعمال مىشود، اين معنا را اراده كرده است. بنابراين، مسأله اراده، درحقيقت
و ماهيت وضع دخالت دارد. بهخلاف معنايى كه ما در رابطه با وضع مطرح كرديم و
گفتيم: وضع، مانند نامگذارى است و كارى به اراده ندارد. وقتى كسى بر فرزندش اسمى را
انتخاب مىكند تعهّد و التزامى در كار نيست بلكه نوعى تخصيص لفظ به معنا و قرار
دادن ارتباط وضعى بين لفظ و معنا است. آنهم به يك امر اعتبارى محض نه امر تكوينى.
ولى آيتاللَّه خويى «دامظلّه» چون وضع را به معناى تعهّد و التزام مىگيرد، در
تعهّد و التزام، مسأله اراده دخالت دارد زيرا تعهّد و التزام، به معناى التزام به
اين است كه هروقت لفظ را استعمال كند، اراده كند اين معنا را. تمام اينها در
تعهّد و التزام وجود دارد. روى اين معنا، ما بايد هميشه اراده را ملازم با وضع
بدانيم ولى نه به اين معنا كه
[1]- مناهج الوصول إلى علم الاصول، ج 1، ص 115 و
116 و تهذيب الاصول، ج 1، ص 51
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 468