نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 457
اراده
است. 4- اراده انشائيه: اين قسم، بر مبناى اتّحاد
طلب و اراده تحقّق دارد. اگر ما طلب و اراده را متّحد بدانيم، قسم چهارمى به نام «اراده انشائيه» يا «طلب انشائى» نيز خواهيم داشت. در باب
انشاء، تفسيرى براى انشاء بيان كرديم و گفتيم: متكلّمِ «مُنْشِئ»، با لفظى كه در
مورد انشاء به كار مىبرد، تحقّق ماهيت را قصد مىكند. با گفتن «افعل» قصد مىكند كه
ماهيت طلب تحقّق پيدا كند و اين را ما به «انشاء طلب» و طلب آن را به «طلب انشائى»
يا «اراده انشائيه» تعبير مىكنيم. در نتيجه، در باب اراده چهار نوع اراده وجود
دارد: مفهوم اراده، وجود ذهنى اراده، وجود حقيقى و خارجى اراده، وجود انشائى
اراده. حال بحث در اين است كه آيا كسانى كه مىگويند: «اراده در موضوع له الفاظ
نقش دارد»، كداميك از اين اقسام اراده را درنظر دارند؟ ظاهر اين است كه محلّ نزاع
در وجود حقيقى اراده است. وجود حقيقى اراده، يك معناى جزئى است زيرا وجود، مساوق
با تشخّص و جزئيت است. و وقتى جزئى شد، به تكثر واقعيات، اراده داراى تكثّر
مىشود. آيا اين وجود حقيقى اراده در معناى «حيوان ناطق»- بهصورت جزء يا قيد-
دخالت دارد؟ يعنى آيا انسان به معناى «حيوان ناطق» ى است كه اراده حقيقى متكلّم به
آن تعلّق گرفته است؟
نظريه
اوّل (عدم دخالت اراده در موضوع له الفاظ)
مرحوم
آخوند معتقد است: اراده، نقشى در موضوع له
الفاظ ندارد. ايشان براى اثبات مدّعاى خود سه دليل ذكر مىكند ولى ادلّه طرف
مقابل را ذكر نمىكند و تنها اشاره مىكند به مطلبى كه از «عَلَمين»- شيخ الرئيس و
خواجه نصير الدين طوسى- در اين زمينه ذكر شده است.
دليل اوّل مرحوم آخوند: ما وقتى لفظ «انسان» را
مىشنويم جز معناى «حيوان
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 457