نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 437
همين
«زيد» ى است كه به آن تلفظ مىكند. صاحب فصول رحمه الله مىفرمايد: اين كلمه «زيد»
كه از دهان شاگرد بيرون مىآيد، از دو حال خارج نيست: يا بر چيزى دلالت مىكند و
يا دلالت نمىكند. اگر بگوييد: «بر چيزى دلالت مىكند»، آن چيز حتماً خود اين
«زيد» خواهد بود و نتيجه آن اتّحاد دالّ و مدلول مىشود. يعنى «زيد»، بر خودش
دلالت مىكند.
درحالىكه
دالّ و مدلول بايد دو چيز باشند و اتّحاد دالّ و مدلول معنا ندارد. و اگر بگوييد:
«كلمه «زيد» كه از دهان شاگرد بيرون مىآيد، بر چيزى دلالت نمىكند»، نتيجه اين
مىشود كه قضيّه محكيّه از دو جزء تشكيل شده باشد و چنين چيزى ممكن نيست. توضيح:
ما قبلًا گفتيم: قضيّه لفظيّه بايد حاكى از واقع باشد و بين قضيّه لفظيه و قضيّه
محكيّه بايد مطابقت وجود داشته باشد. صاحب فصول رحمه الله مىفرمايد: اگر شما در
«زيدٌ لفظي» بگوييد: «زيد» بر چيزى دلالت نمىكند، نتيجه اين مىشود كه قضيّه
لفظيّه شما از سه جزء تركيب يافته باشد: «زيد» موضوع و «لفظي» محمول و نسبت بين
موضوع و محمول هم به عنوان جزء سوم. ولى وقتى سراغ قضيّه محكيّه مىرويم، مىبينيم
از دو جزء تشكيل شده است: يكى محمول و ديگرى نسبت، زيرا «زيد» در «زيدٌ لفظي» بر
چيزى دلالت نمىكند. بنابراين قضيّه محكيّه شما موضوع ندارد و از دو جزء تشكيل شده
است. و چنين چيزى در قضاياى محكيّه ممكن نيست بلكه لازم است قضيّه محكيّه و قضيّه
لفظيّه، تطابق داشته باشند. [1]
پاسخ
مرحوم آخوند از كلام صاحب فصول رحمه الله
مرحوم
آخوند، اشكال صاحب فصول را- بنا بر هر دو تقدير- جواب داده و فرموده است: اشكال
اتّحاد دال و مدلول- كه صاحب فصول برفرض دلالت مطرح كرد- وارد