نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 372
استعمال
مىشود و در ماهيت انشاء دخالتى ندارد؟ البته نمىخواهيم بگوييم: «همه جا انشاء با
لفظ است»، بلكه بحث در جايى است كه بخواهيم با لفظ، انشاء كنيم. اگر در اين مرحله
به اين نتيجه رسيديم كه لفظ در تحقق انشاء مؤثر است، نوبت به مرحله دوّم مىرسد كه
با اين لفظ در عالم انشاء چه فعل و انفعالى تحقق پيدا مىكند؟
نظريه
آيتاللَّه خويى «دام ظلّه»
انشاء
عبارت از اعتبارى نفسانى است ولى با توجّه به اينكه «ما في الضمير» انسان معلوم
نيست، لفظ «بعتُ» مىآيد و از آن پرده برمىدارد و مىگويد در نفس بايع، ملكيت
مشترى نسبت به بيع اعتبار شده است. لفظ «اشتريت» در كلام مشترى نيز همين نقش را
دارد، يعنى آن اعتبار نفسانى كه مشترى در مورد ملكيت بايع نسبت به ثمن در نظر
گرفته است بهوسيله «اشتريتُ» ابراز مىشود. پس
حقيقت انشاء همان اعتبار نفسانى است كه در قلب طرفين انشاء محقق مىشود. در مورد صلاة هم، وجوب صلاة با «أقيموا» انشاء نمىشود بلكه در نفس
مولا انشاء وجوب صلاة مىشود، و «أقيموا» آن انشاء قلبى را ابراز مىكند. اشكال: گاهى از اوقات ممكن است بايع در مورد
ملكيت مشترى نسبت به مثمن و مشترى در مورد ملكيت بايع نسبت به ثمن، اعتبارى نفسانى
داشته باشند، ولى شارع و عقلاء ملكيت را اعتبار نكنند، مثلًا اگر كسى مال غصبى را
با علم به غصب به ديگرى بفروشد و مشترى نيز عالم به غصب باشد، در اينجا اعتبار
نفسانى بايع و مشترى مورد امضاى عقلاء و شارع نيست. آيتاللَّه خويى «دام ظلّه» در پاسخ اشكال فوق مىفرمايد: بحث ما در
مورد انشاء است و مىخواهيم بگوييم: «اين بايع غاصب هم انشاء بيع مىكند يعنى در
نفس خود، ملكيت مشترى نسبت به مبيع و ملكيت خودش نسبت به ثمن را اعتبار مىكند و
با لفظ «بعتُ» از اين اعتبار نفسانى خود پرده برمىدارد. و امضاء نكردن شارع و
عقلاء به معناى عدم تحقق انشاء از ناحيه بايع و مشترى نيست».
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 372