نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 352
وجودى،
و بههمينجهت نمىتوان بين آن دو قضيّه حمليّه تشكيل داد. در حالى كه زيد و
عَمرو، در ماهيت «حيوان ناطق» با يكديگر مشتركند. بنابراين ماهيت زيد با ماهيت
انسان تفاوت دارد و تنها رابطهاى كه بين زيد و انسان مطرح است، ارتباط در مقام
وجود است يعنى ماهيت «حيوان ناطق» در ضمن زيد، وجود پيدا كرده است. قضيّه حمليّه
به حمل شايع صناعى نيز بر دو قسم است: الف: قضيّه حمليّهاى كه موضوع آن مصداق واقعى براى محمول باشد، مثل:
«زيدٌ إنسان». يعنى براى مصداقيت «زيد» براى «انسان» واسطهاى در بين نيست بلكه
خودش مصداق واقعى «انسان» است. ب: قضيّه حمليّهاى كه موضوع آن مصداق واقعى براى محمول نيست و براى
مصداقيت آن به واسطه نياز داريم، مثل: «الجسم أبيض». در اين قضيّه، «جسم» مصداق
واقعى «أبيض» نيست بلكه مصداقيت «جسم» نسبت به «أبيض» با واسطه «بياض» است. ابتدا
قضيّه «البياض أبيض» مطرح است، كه «أبيض» مصداق حقيقى «بياض» است، مانند «زيدٌ
انسان». و «جسم» با توجّه به اينكه معروض بياض واقع شده، به عنوان يك مصداق تبعى
«ابيض» محسوب مىشود نه مصداق واقعى و حقيقى آن. بههمينجهت فلاسفه در اينگونه
موارد كلمه مصداق را به كار نمىبرند بلكه از عناوينى چون «مصدوق له» و امثال آن
استفاده مىكنند.
كلام
مشهور در ارتباط با اجزاء قضيه حمليّه
مشهور
معتقدند: قضيّه حمليّه- با قطع نظر از نوع آن- داراى سه جزء است:
موضوع،
محمول و نسبت. ولى آيا اين تركّب در رابطه با كدام مرحله از مراحل قضيّه حمليّه
است؟ براى پاسخ به اين سؤال لازم است مقدّمهاى ذكر كنيم: هر قضيّهاى داراى سه
مرحله است: 1- مرحله لفظ كه از آن به «قضيّه ملفوظه» تعبير مىشود. 2- مرحله معنا- يعنى معناى «قضيّه ملفوظه» كه از راه
لفظ در ذهن شنونده وارد
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 352