نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 278
ماهيت
نيست. زيد عبارت از چيزى است كه- بنابراين فرض- وجود خارجى در معناى آن دخالت دارد
و در غير فرضِ وجود، اصلًا زيدى نداريم. زيد، يعنى اين هيكل مقيّد به وجود خارجى.
معدوم بودن در مورد «هيكل مقيّد به وجود خارجى» معنا ندارد. زيرا اين هميشه با
وجود همراه است. و در نتيجه عبارت «زيدٌ كان معدوماً» نبايد صحيح باشد درحالىكه
اين عبارت درست است. خلاصه اشكال دوّم: ما وقتى به عقلاء مراجعه مىكنيم مىبينيم
همان گونه كه جمله «كان الإنسان معدوماً فصار موجوداً» را صحيح مىدانند جمله «كان
زيدٌ معدوماً فصار موجوداً» را نيز صحيح مىدانند و فرقى بين اين دو قائل نيستند.
در نتيجه، زيد براى «هيكل مقيّد به وجود خارجى» وضع نشده است، زيرا اگر چنين بود
نبايد جمله «كان زيدٌ معدوماً فصار موجوداً» صحيح باشد.
حلّ
اشكال
براى
حلّ اشكال در مورد اعلام شخصيّه بايد يكى از دو راه زير را انتخاب كنيم: راه اوّل: اين است كه بگوييم: در
اعلام شخصيّه، وضع خاص و موضوع له خاص نيست بلكه وضع عام و موضوع له عام است، به
اين صورت كه، ماهيت كلّيهاى كه در معناى زيد ملاحظه شده و لفظ زيد براى آن وضع
شده، عبارت از يك ماهيت كلّى مركّبى است كه مصداق خارجى آن منحصر به زيد است. به
عبارت ديگر: موضوع له زيد، عبارت از ماهيتى است كه مصداق آن منحصر در زيد است. مثل
اين كه پدر بگويد: براى اولين پسرى كه خدا در فلان محل و در فلان ماه و فلان روز
به من عنايت كند لفظ زيد را وضع كردم. اينها كلّى است و ممكن است اصلًا وجود پيدا
نكند ولى تصور اين مفهوم كلّى- قبل از وجود- براى ما ممكن است. مصداق اين مفهوم
كلّى مركب عبارت از همان زيدى است كه در خارج تحقّق پيدا مىكند ولى وجود خارجى،
در معناى موضوع له زيد نقش ندارد. آنچه نقش دارد همان عنوان كلّى است ولى اين عنوان
كلّى، مصداقى به جز زيد ندارد.
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 278