نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 253
«سريان و جريان در افراد» نيست بلكه مطلق به
معناى «تمام الموضوع هو الماهية» است. مثلًا: وقتى گفته مىشود: «أعتق رقبة»، عتق
رقبه كافره هم كفايت مىكند، چون «عتق رقبه» تمام الموضوع قرار گرفته و ايمان و
كفر در آن دخالتى ندارد. در نتيجه، مطرح كردن مسأله سريان و جريان هم نمىتواند
اشكال كلام مرحوم آخوند را برطرف كند و اساس اشكال در مورد «وضع عام موضوع له خاص»
باقى است.
تحقيق
بحث
امرى
كه نظريه مرحوم آخوند را بعيد مىكند اين است كه: اگر امكان عقلى «وضع عام موضوع
له خاص» را پذيرفتيم، در اينجا سؤالى مطرح مىشود كه آيا موضوع له، واحد است يا
اينكه به حسب تعدّد افراد، متعدّد است؟ چارهاى جز اين نيست كه گفته شود: موضوع
له، متعدد است، زيرا نمىشود كه موضوع له، افراد باشد و درعينحال واحد هم باشد.
مگر اينكه موضوع له، واحد و كلّى باشد كه در اين صورت داخل در عنوان «وضع عام و
موضوع له عام» خواهد بود. [1] اكنون به شما مىگوييم: لفظى كه موضوع له آن متعدّد است، در اصطلاح
«مشترك لفظى» ناميده مىشود و شما اگر «وضع عام موضوع له خاص» را ممكن دانستيد
بايد ملتزم شويد چنين لفظى به عدد افراد طبيعت داراى معناى موضوع له است اگرچه
طبيعت داراى ميلياردها فرد باشد، همان گونه كه مثلًا «عين» داراى بيش از هفتاد
معناى موضوع له مىباشد. [2]
[1]- موضوع له در «وضع عام موضوع له عام» يك
چيز- كه همان معناى عام است- مىباشد ولى در «وضع عام موضوع له خاص»، به عدد افراد
عام و طبيعت، داراى تعدّد است.
[2]- فرق بين «مشترك لفظى» و «مشترك معنوى» اين
است كه موضوع له در «مشترك معنوى» يك چيز- كه همان قدر جامع است- مىباشد ولى در
«مشترك لفظى»، موضوع له، به عدد معانى، متعدد است.
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 253