نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 243
بحث
در جايى است كه فقط جزئى تصوّر شود و لفظ براى كلّى وضع شود. بنابراين به نظر
مرحوم آخوند قسم سوّم، ممكن و قسم چهارم ممتنع است.
[1]
اشكال
بر كلام مرحوم آخوند
امام
خمينى «دام ظلّه» و ديگران بر مرحوم آخوند اشكال كرده و فرمودهاند: اگر بنا باشد
در مورد وضعْ حيثيتِ موضوع له بهطور كامل متصوَّر باشد، بايد گفت:
قسم
سوّم (وضع عام و موضوع له خاص) نيز مانند قسم چهارم (وضع خاص و موضوع له عام)
غيرممكن است و در اين جهت، فرقى بين آن دو وجود ندارد و همان گونه كه فرد
نمىتواند مرآت براى كلّى باشد، كلّى هم نمىتواند مرآت براى فرد باشد. ما ملاحظه
مىكنيم انسان داراى مفهومى كلّى است و عالم مفهوم قبل از عالم ماهيت و عالم وجود
است و در عالم مفهوم، انسان نمىتواند مرآت براى مصاديق خود باشد، مفهوم نمىتواند
از مصاديق و موجودات خارجى حكايت كند. مسئله بهقدرى دقيق است كه حتى در مورد حمل
اوّلى ذاتى عدّهاى گفتهاند: مثال «الإنسان حيوان ناطق» براى حمل اوّلى ذاتى صحيح
نيست و مثال صحيح آن «الإنسان بشر» است، زيرا ملاك حمل اوّلى ذاتى عبارت از اتّحاد
در عالم مفهوم است و بين «انسان» و «حيوان ناطق» اتّحاد مفهومى وجود ندارد بلكه از
جهت حقيقت و ماهيت و وجود، اتّحاد دارند. شاهد بر اين مدّعا اين است كه چهبسا
شنيدن لفظ «انسان» موجب خطور «حيوان ناطق» به ذهن نمىشود. «انسان» و «حيوان ناطق»
به دنبال اتّحاد ماهوى داراى اتّحاد وجودى مىباشند ولى اتّحاد مفهومى ندارند. حال
اگر مفهوم، اينگونه حساب مستقل دارد چگونه مىتوان آن را مرآت براى افراد قرار
داد درحالىكه هريك از افراد داراى خصوصيات فردى هستند و اين خصوصيات فردى آنان از
انسانيت بيرون است. و علاوه بر اين، خصوصيات افراد با