نام کتاب : آئين كيفرى اسلام نویسنده : ترابى شهرضايى، اكبر جلد : 1 صفحه : 527
است
كه با اين مقدار، نمىتوان وجوب را اثبات كرد؛ زيرا، اگر در اين زمان كه علم
پيشرفت كرده، شخصى به مداواى خود بپردازد و با استعمال دارو درد را از بين ببرد،
آيا حاكم شرع وظيفه دارد كه از فرد تازيانه خورده مراقبت كند تا مبادا به مداواى
خود بپردازد؟ و يا پس از تازيانه او را رها مىكنند و حاكم شرع وظيفهى ديگرى
ندارد؛ فرد تازيانه خورده نيز هر عملى انجام مىدهد به حاكم ربطى ندارد؟ لذا، دليل
محقّق رحمه الله مفيد فايده نبوده و نمىتواند وجوب را اثبات كند.
اگر
دليل متقدّمان بر اين فتوا، روايت سرائر باشد- «روي أصحابنا لا يرجم حتّى يبرأ جلده وإذا برأ رجم» [1]- هر چند اين روايت مرسل است، ولى
بزرگان اصحاب مانند: شيخ طوسى [2] شيخ مفيد [3]، ابن زهره [4]، ابن حمزه [5]، ابن برّاج [6] و ابن سعيد رحمهما الله [7] به آن فتوا دادهاند.
مرحوم
آيت اللَّه بروجردى قدس سره بارها مىفرمود و از آن استفادهها مىبرد كه تدوين
كتابهاى فقهى قدما تا زمان شيخ طوسى رحمه الله و بعد از زمان او، مانند نهايه و غير آن، به اين صورت
بوده كه متن روايات را دستهبندى كرده و به تناسب كتابهاى فقهى و ابواب فقهى،
همان متن را بدون سند مىنوشتند و در الفاظ روايات دخل و تصرّف نمىكردند، بلكه
عين عبارت معصوم عليه السلام را مىنوشتند.
اين
عمل فقهاى امامى سبب طعنه زدن اهل سنّت شد و گفتند: علماى شيعه اهل اجتهاد و تفريع
نيستند و نمىتوانند به ابتكار فروعات دست بزنند، بلكه عبارت روايات را گردآورى
مىكنند، به همين جهت، اگر فرعى در روايات مطرح نباشد، اماميّه آن را نمىآورند؛ و
اين بيانگر بىبهرهگى آنان از اجتهاد است.
شيخ
طوسى رحمه الله براى ردّ اين طعن، كتاب مبسوط را به عنوان يك كتاب تفريعى و مشتمل بر فروعات بسيار و متعدّد نوشت.
ايشان در مقدّمه به اين مطلب اشاره مىكند كه ما گرفتار چنين تهمتى از ناحيهى اهل
سنّت بوديم، و لذا براى اثبات اجتهاد، اين كتاب را نوشتيم كه