«... القلم من الله نعمة عظيمه ولولا القلم لم
يستقم الملك والدين ولم يكن عيش صالح»؛ [1]
قلم
نعمت بزرگ خداوند است و اگر قلم نبود، ملك و دين راستى نمىيافت و زندگى نيكو حاصل
نمىشد.
در
افق تابناك انديشه اسلامى، پژوهش و تحقيق، گشاينده باب حكمت و معرفت، و شرط وصول
به شناخت و حقيقت است. الفاظ چون به هم مىپيوندند و كلمات چونان دانههاى درّ آن
گاه كه با كلك سحرانگيز محققان به هم رشته مىشوند جلوههاى جمال نورانى علم و
دانش رخ مىنمايد و پردههاى نادانى و جهالت از هم گسيخته مىگردد. اين هدف گرچه
بسى ارجمند است و جانفروز، ليك روشن است كه دستيابى به آن نيازمند شرايط و
بايستههايى است كه بايد فراهم گردد. از جمله اين بايستهها رساندن جامعه به سطحى
از آگاهى و خردورزى است كه ژرفايى بينش را دغدغه خويش سازد و انديشههاى نو را
برتابد. چه در غير اين صورت، دانشوران در معرفتشناسى و يافتن حقيقت راهى بس دشوار
را در پيش خواهند داشت. در جامعهاى كه از نظريهپردازى و كاويدن مرزهاى