احتجاج
با عامّه است، هرچند كه خلاف ظاهر عبارات ابن ادريس رحمه الله مىباشد.
بنابراين،
با توجه به مجموع آنچه كه حضرت امام رحمه الله در اين باره گفتهاند، ايشان به
احتجاجى بودن نقل حديث در كتب قدما و نه استنادى بودن آن تمايل پيدا كرده و شهرت
يافتن آن را پس از علّامه رحمه الله در صحّت سند خبر مزبور مفيد نمىدانند.
پاسخ
اشكال امام خمينى رحمه الله
والد
بزرگوار حضرت آيتاللَّه العظمى فاضل لنكرانى «دام ظلّه» در «القواعد الفقهيّة» فرمايش امام رحمه الله
را مورد مناقشه قرار داده و در مقام پاسخ از اشكال مىفرمايد:
«ويمكن الإيراد عليه بظهور عبارة السيّد في
الانتصار في أنّه في مقام الاحتجاج عليهم بما هو مقبول عنده وعندهم، لا بما هو
مورد لقبولهم فقط، حتّى يكون من باب الجدل، وأظهر منه عبارة الشيخ في الخلاف ...
وأمّا
عدم تعرّض جمع من كتب القدماء والمتوسّطين له، فلعلّه لأجل أنّه لا يكون مفاد
الرواية مخالفاً للقاعدة الثابتة عند العقلاء؛ لأنّ بناءهم أيضاً على ضمان يد
الغاصب والرجوع إليه لأخذ العين أو المثل أو القيمة، كما لا يخفى ...» [1].
امكان اين وجود دارد كه بر كلام امام خمينى رحمه الله چنين اشكال شود:
ظاهر
عبارت سيّد مرتضى رحمه الله در كتاب «انتصار» اين است كه ايشان در مقام احتجاج، به
روايتى كه هم مقبول نزد خودش و هم مقبول نزد اهل سنّت است، تمسّك نمودهاند؛ نه
آنكه اين روايت، فقط مقبول در نزد آنها باشد؛ كه در اين صورت، عبارت سيّد از
باب
[1]. محمّد الفاضل اللنكرانى، القواعد الفقهيّة،
ج 1، صص 91 و 92.