نتيجه آنكه حديث «على اليد» از نظر سند، عند الفريقين- هم نزد اماميّه و
هم نزد اهل سنّت- صحيح نبوده و همه نسبت به ضعف آن اتّفاق نظر دارند.
بررسى
جبران ضعف سند به وسيله شهرت
با
اين حال، برخى از بزرگان مثل محقّق بجنوردى رحمه الله شهرت اين روايت را چه از نظر
نقلى و چه از نظر استنادى، جبران كننده ضعفش دانستهاند، و مىگويند:
در
باب حديث، احتياجى به وثاقت راوى نيست و همين مقدار كه حديث موثوق الصدور باشد،
كفايت مىكند؛ در اينجا نيز، كه هم، علماى خاصّه و هم، علماى عامّه، متن حديث را
تلقّى به قبول كرده و بر طبق آن فتوا داده، و آن را در كتابهاى فقهى به عنوان
ارسال مسلّمات ذكر كردهاند، ضعف سند جبران مىشود و به صدور آن اطمينان پيدا
مىشود.
محقّق
بجنوردى رحمه الله در اين باره مىنويسد:
«فالبحث عن سنده وأنّه صحيح أو ضعيف لا وجه له؛
لأنّه بعد هذا الاشتهار بينالفقهاء وقبولهم له والعمل به فيكون موثوق الصدور،
الّذي هو موضوع الحجّية، بل لا يبعد أن يكون من مقطوع الصدور؛ وعلى كلّ حال، لا
كلام فيحجّيته» [1].
بيان
ايشان مبتنى بر آن است كه در بحث حجّيت خبر واحد، اين مبنا را اتخاذ كنيم كه در
اعتبار يك روايت، اطمينان به صدور آن كفايت مىكند؛ هر چند راوى آن ضعيف باشد.
ليكن با قطع نظر از اين مبنا، در صورتى كه فردى، عدالت و يا توثيق راوى را در
روايت لازم بداند، آيا از راه عمل مشهور مىتوان گفت كه ضعف سند جبران شده، و سند
روايت همانند صحيح مىشود؟ از اين رو، لازم است كه وجود شهرت جابر ضعف سند در مورد
اين
[1]. السيّد محمّدحسن البجنوردى، القواعد
الفقهيّة، ج 4، صص 54 و 55.