نكاتى
را به عنوان مقدّمه بحث، در مورد ضمان بيان كنيم:
الف:
مشروعيّت ضمان
در
رابطه با اصل مشروعيّت ضمان، ترديدى وجود ندارد. ضمان از امور مسلّمى است كه هم در
ميان عقلا رايج بوده و هم آيات قرآن كريم و روايات معصومين عليهم السلام بر آن
دلالت دارد. به عنوان مثال: مفسّرين در آيه شريفهى
«قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَ لِمَن جَآءَ بِهِى حِمْلُ بَعِيرٍ وَ
أَنَا بِهِى زَعِيمٌ»[1] «زعيم» را به «كفيل و ضامن» معنا كردهاند
[2]؛ همچنين صاحب «محاسن التأويل» در مورد «وَ أَنَا بِهِ ى زَعِيمٌ»
مىنويسد: « «وَ أَنَا بِهِى زَعِيمٌ»
أصل في الضمان والكفالة» [3]؛ بدين معنا كه اصل و ريشه مشروعيّت ضمان در شريعت اسلام، اين آيه
شريفه است.
ب:
اسباب ضمان
پس
از بيان اينكه مشروعيّت ضمان از امور مسلّم در شريعت اسلام است، نكته ديگر در
مورد ضمان، آن است كه چه امورى به عنوان اسباب ضمان وجود دارد؟
با
مراجعه به فقه و كلمات فقها، معلوم مىگردد در اين زمينه، يك بيان روشن و مدوّنى
وجود ندارد؛ و علما و بزرگان، اسبابى كه باعث ضمان مىشود را در يكجا بيان
نكردهاند؛ با اين حال، با تتبّع و جستجو مىتوانيم ده سبب را به عنوان اسباب ضمان
قرار دهيم؛- البته امكان خلاصه كردن آنها در چند عنوان نيز وجود دارد-. اين اسباب
عبارتند از:
[2]. ر. ك: فضل بن الحسن الطبرسى، مجمع البيان
فى تفسير القرآن، ج 5، ص 389؛ السيّد محمّدحسين الطباطبائى، الميزان فى تفسير
القرآن، ج 11، ص 223؛ الفخر الرازى، التفسير الكبير، ج 6، ص 487؛ اسماعيل بن كثير
القرشى الدمشقى، تفسير القرآن العظيم، ج 2، ص 485.
[3]. محمّد جمال الدين القاسمى، تفسير القاسمى
المسمّى بمحاسن التأويل، ج 6، ص 2387.