تقرير
مختلف براى اين دليل ذكر شده است كه آنها را مورد بررسى قرار مىدهيم.
بيان
اوّل: تكليف حرجى از مصاديق تكليف به مالايطاق است.
در
اين بيان گفته شده است: تكليف حرجى نيز از مصاديق تكليف به مالايطاق است و عقل به
صورت مستقلّ حكم به امتناع چنين تكليفى مىكند. مرحوم نراقى بيان مىكند:
«من الأدلّة عليه: دليل العقل، وهو: قبح تحميل
ما فيه هذه الأمور؛ ولكنّه مختصّ ببعض أفرادها، وهو ما كان متضمّناً لتحميل ما هو
خارج عن الوسع والطاقة، أعني: كان تكليفاً بما لايطاق، ولايمكنه الإتيان به» [1]؛
دليل
عقلى بر قاعده لاحرج، اين است كه تحميل امورى كه در آنها عسر و حرج و مشقّت وجود
دارد، قبيح است؛ لكن اين قبح در بعضى از افراد حرج كه خارج از وسع و طاقت باشند،
وجود دارد در اين صورت، تكليف به مالايطاق است كه امكان انجامش نيست و عقلًا قبيح
است.
اشكالات
بيان اوّل
اوّل اين بيان آن است كه قائلين به قاعده لاحرج، در مورد عمل حرجى
مىگويند:
امكان
ذاتى چنين عملى در عالم خارج وجود دارد ولى به سختى و مشقّت؛ حال، اگر قاعده لاحرج
از مصاديق تكليف به مالايطاق باشد، معنايش اين است كه امكان ذاتى عمل وجود ندارد.
به عبارت ديگر، منظور از عسر و حرج در اين قاعده، عسر و حرجى است كه در محدوده
طاقت بشر است، امّا تحمّل آن سخت بوده و موجب قرار گرفتن مكلّف در تنگنا و سختى
مىشود؛ نه آن كه از طاقت بشر بيرون باشد و باعث اختلال نظام زندگى شود.