نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 95
ح
حجّت
مجموع
قضاياى معلوم كه موجب كشف قضيهاى مجهول گردد، و آن بر سه قسم است: قياس و استقراء
و تمثيل.
در قياس
ذهن از قضاياى كلى به نتائج جزئى (خواه جزئى حقيقى، خواه جزئى اضافى) مىرسد. و در
استقراء در مسيرى مخالف مسير قياس حركت مىكند. يعنى از قضاياى جزئى به طريق تعميم
به قضاياى كلى مىرسد. و در تمثيل حكمى را كه درباره چيزى محقق مىداند، به چيزى
ديگر كه از جهتى با آن همانند است سرايت مىدهد. به تعبير ديگر در قياس مقدمات
مشتمل بر مطلوب است، و در استقراء، مطلوب مشتمل بر مقدمات، و در تمثيل هيچ يك
مشتمل بر ديگرى نيست.
(-
استدلال).
«حجت قولى
باشد معقول يا مسموع، مؤلّف از قضايا كه قصد كنند به آن ايقاع تصديق يا تخييل به
قضيه ديگر» (درّة، ص 123).
حدّ
1- تعريفى
كه از ذاتيات فراهم آمده باشد.
مانند
تعريف انسان به حيوان ناطق. و آن بر دو قسم است: حدّ تام و حدّ ناقص (-/ رسم). (-
معرّف، ص 251)
«و فرق
ميان اسم و حد آن بود كه دلالت يكى اجمالى بود و دلالت ديگر تفصيلى» (اساس، ص
417). «و اما اندر رسيدن را و تصور كردن را راه حد است و رسم» (دانشنامه، ص 59).
2- موضوع
و محمول در قضاياى حملى،
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 95