نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 9
در منطق جزء ادات است، چه تالى را به مقدم مىپيوندد، و حال آنكه در
علم عربيّت اسم شرط است.
«و اين
لفظ مفرد، يا مستقل باشد به دلالت بر معنى يا نه. اگر نباشد بلكه در دلالت بر معنى
محتاج به ضميمه باشد ... اين محتاج را نحويان حرف خوانند و منطقيان ادات» (درة،
55).
«و نحويان
چنين فعل را ناقص خوانند و منطقيان كلمه وجودى. و در حكم ادات است پيش ايشان. و از
اين جهت بجاى روابط استعمال كنند» (درة، ص 55). «و رابطه [يعنى «است»] در معنى
ادات است.
چه معنى
او در اجزاء قضيه حاصل مىشود» (درة، ص 55)
أدات جواب
شرط
«و رابطه
در متصله ادات شرط بود كه بر مقدم درآيد، و ادات جواب شرط كه بر تالى درآيد، اگر
هريكى را اداتى مفرد بود» (اساس، ص 70).
أدات شرط
لفظى كه
بر سر مقدم درمىآيد و موجب اتصال و ارتباط مقدم و تالى مىشود، مانند «اگر» در
قضيه «اگر در مثلثى دو ضلع مساوى باشد، دو زاويه مساوى است» (- لفظ شرط). «و در
لغت عرب ادات شرط هميشه مقارن كلمات (- افعال) باشد. و ادات شرط در تازى مانند
«إن» و «إذا» و «متى» بود، و در پارسى مانند «اگر» و «چون» (اساس، ص 70)
«چنان كه
گوئى اگر آفتاب برآيد، روز بود.
گفتار تو
«آفتاب برآيد» قضيه است، و گفتار تو «روز بود» قضيه است. ليكن لفظ شرط، مقدم را از
قضيتى ببرد. زيرا كه چون گوئى «اگر آفتاب برآيد» با اندر آمدن لفظ «اگر» اين سنخن
از قضيتى بشد، تا نه راست است و نه دروغ» (دانشنامه، ص 47)
أدات عناد
لفظى كه
در قضيه منفصله بر سر مقدم و تالى درمىآيد و بر ناسازگارى دلالت دارد. مانند لفظ
«يا» در قضيه «هر عدد يا زوج است يا فرد».
«و ادات
عناد در تازى «أو» و «إمّا» و مانند آن، و در پارسى «يا» و «اگر» و آنچه بدان
ماند» (اساس، ص 70).
إدراك
اندر
يافتن و علم و آگاهى يافتن، مطلق علم و آگاهى خواه تصور خواه تصديق، خواه حسّى
خواه عقلى، خواه حصولى خواه
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 9