responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 62

تعريف به اخصّ‌

تعريف چيزى به چيزى كه خاص‌تر از آن يعنى محدودتر از آن باشد. تعريف به اخص جامع نيست. يعنى تمام افراد معرّف را فرا نمى‌گيرد. مانند تعريف اشكال مسطّح به «سطحى كه محدود به چند خط باشد» كه اين تعريف بيضى و دايره را شامل نمى‌شود.

(- ص 260).

تعريف به اعمّ‌

تعريف چيزى به چيزى كه عامتر از آن باشد. مانند تعريف دايره به «شكل منحنى الدّور» كه علاوه بر دايره بيضى را نيز شامل مى‌شود. تعريف به اعم مانع نيست يعنى ورود افراد بيگانه را منع نمى‌كند و بعبارت ديگر اغيار را نيز در بر مى‌گيرد.

(- ص 259).

تعريف جامع و مانع‌

تعريفى كه تمام افراد معرّف را شامل شود و از دخول اغيار يعنى از دخول افرادى غير از افراد معرّف مانع باشد. و اين از شرايط تعريف صحيح است. تعريف در صورتى جامع و مانع است كه نسبت بين معرّف و معرّف منحصرا نسبت تساوى باشد (نه عموم و خصوص يا تباين). مانند تعريف مربع به «شكل چهار ضلعى كه داراى اضلاع مساوى و زواياى قائم باشد».

(- ص 260)

تعريف شى‌ء بنفس‌

چيزى را به خود تعريف كردن. مانند تعريف حركت به «انتقال شى‌ء از قوّه به فعل» كه انتقال همان حركت است. و بنابراين «حركت» به «حركت» تعريف شده است.

(- ص 261)

تعقّل‌

تصور امرى بوسيله عقل. ادراك عقل صورتى كلّى را. (- معقولات، ص 264) «و نزديك ما اقدم و اعرف اشخاص بود بحسب حس، و انواع به حسب عقل. با آنكه نه عقل مدرك اشخاص بود و نه حس مدرك انواع. چه به اول تا احساس اشخاص نكنيم، تعقل انواع و ديگر كليات نتوانيم كرد» (اساس، ص 379). «و محسوسات را به تصرّف مذكور معقول بايد گردانيد تا تعقل توان كرد» (اساس، ص 376).

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 62
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست