نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 59
1- تصور محكوم عليه يا موضوع يعنى آن چيزى كه بر او حكم مىشود. 2-
تصوّر محكوم به يا محمول يعنى آن چيزى كه به موضوع اسناد داده مىشود. 3- تصوّر
نسبت محمول به موضوع.
البته
حصول اين تصورات سهگانه براى تصديق كافى نيست. چه تصديق تنها تصور نسبت حكميّه
نيست، بلكه علم و يقين به وقوع يا عدم وقوع نسبت است. و آن حالتى است ساده و بسيط
كه از بهم پيوستن و تركيب اجزاء حاصل نشده است. بنابراين تصوّر موضوع و تصوّر
محمول و تصوّر نسبت محمول به موضوع جزء تصديق نيستند، بلكه شرط وجود آنند. و خلاصه
تصديق يعنى اثبات يا نفى و به تعبير ديگر اذعان و ايقاع. و از همينرو آنچه در
واقع تعبير خارجى و ترجمان لفظى تصديق است، همان «است» يا «نيست» است كه در قضيه
بكار مىرود.
«هر علمى
و ادراكى كه باشد، چون آن را اعتبار كنند از دو حال خالى نباشد: يا مجرّد يابند از
حكم چه به اثبات و چه به نفى و آن را تصور خوانند، يا مقارن حكم يابند به اثبات يا
نفى و آن را تصديق خوانند. مثال تصور: حيوان ناطق. و مثال تصديق: اين حيوان ناطق
است، يا اين حيوان ناطق نيست» (اساس، 3).
تصديق
بديهى
تصديقى كه
خودبخود روشن و معلوم باشد و احتياجى به اثبات نداشته باشد، مانند تصديق به اينكه
«اجتماع نقيضين محال است»، «كلّ اعظم از جزء خود است»، «دو مقدار مساوى با مقدار
سوم خود مساويند» (- اوّليّات، ص 34) (- تصديق ضرورى) (-/ تصديق نظرى، تصديق
مكتسب).
«و مثال
تصديق بديهى دانستن آنكه مردم هست ... و مثال تصديق مكتسب دانستن به يقين كه فرشته
هست» (درّة التاج، 5).
تصديق
مكتسب
تصديقى كه
بهوسيله تصديقات ديگر اثبات مىشود، و از آنها استنتاج مىگردد (- تصديق نظرى)
(-/ تصديق بديهى، تصديق ضرورى).
«و مثال
تصوّر مكتسب شناختن حقيقت فرشته، و مثال تصديق مكتسب دانستن به يقين كه فرشته هست»
(اساس، 4).
تصوّر
صورت ذهنى
كه اسناد چيزى به چيز ديگر نباشد، مانند صورتى كه از ماه و خورشيد و زمين و آسمان
و خدا و فرشته در ذهن ما موجود است.
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 59