responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 54

است بر برهانى لمّى پوشيده، به خلاف استقراء. و آن آن است كه تكرار احساس به تأثير سقمونيا مقتضى علم باشد به آنكه صدور اين فعل از او اتفاقى نيست. چه اتفاقى نه دايم بود نه اكثرى. بل آن را سببى است ... پس به اين وجه حكم به آنكه «سقمونيا مسهل صفرا است» حكمى كلى ضرورى است، مستفاد از علم به سببى كه مقتضى حكم است. و لا محاله چنين حكمها يقينى دائمى باشد. و در استقراء نه چنين است» (اساس، ص 373). «و ببايد دانست كه در مجرّبات جملگى شرايط تجربه و قرائنى كه در وقت تجربه بر سبيل استمرار يافته باشند، بضرورت اعتبار بايد كرد. چه هرحكم كلى كه مقيد به آن اعتبارات و قراين صادق باشد، ممكن بود كه با اطلاق از آن قيود كاذب بود» (اساس، 373).

تحديد

آوردن حدّ براى چيزى، چيزى را با حدّ شناساندن، يعنى آن را با ذاتياتش تعريف كردن. مانند تحديد انسان به «حيوان ناطق»، و تحديد دايره به «شكل منحنى الدورى كه همه نقاط محيط آن از مركز به يك فاصله باشد». (- حدّ، ص 252)

«... اما شبهت نيست كه صناعت تحديد و تعريف و اكتساب مقدمات بى‌تصور مقولات كه اجناس عاليه‌اند، و تمييز هر مقوله از مقوله‌هاى ديگر ممتنع باشد» (اساس، 34). «فايده اصلى از تحديد، تحصيل صورت عقلى است مطابق محدود نه تمييز تنها چنانكه اهل ظاهر پندارند» (اساس، 416).

تحصيل‌

1- حاصل كردن، بدست آوردن، اكتساب.

«و تحصيل و استكمال اين معرفت، در ذهن آن كس به سبب وقوف بر مخصّصات واحدا بعد واحد، مقتضى آن نباشد كه آن شخص را در وقتى وجودى عام بوده باشد، و بعد از آن به تدريج خاص شده ...» (اساس، 412). «مردم را نيز در تحصيل تصور و تصديق مكتسب به معانى معلوم- كه در خاطر او مقرّر باشد پيش از كسب- حاجت بود، و به تصرفى در آن معانى بر وجهى معلوم، تا از آن معانى بواسطه آن تصرّف، تصور مطلوب يا تصديق مطلوب حاصل كند» (اساس، 4).

2- محصّل بودن قضيه (- محصّل، ص 196) (-/ عدول).

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 54
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست