responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 51

ت‌

تالى‌

تالى در لغت به معنى از پى‌رونده و تبعيّت كننده است و در اصطلاح جزئى از قضيه شرطيه كه در جواب شرط مى‌آيد و وابسته به آن است و در واقع بمنزله محكوم به در قضيه حمليه است. مثلا اين جزء كه «خسوف واقع مى‌شود» در قضيه شرطيه «اگر زمين بين خورشيد و ماه واسطه شود، خسوف واقع مى‌شود» تالى نام دارد (-/ مقدم).

(- قضيّه شرطيّه، ص 190)

«اما متصل را دو پاره بود و بس: يكى مقدم و يكى تالى. و مقدم آن بود كه شرط به وى مقرون بود، و تالى آن بود كه جواب بود.» (دانشنامه، 44). «و محكوم عليه را در شرطيات مقدم خوانند، و محكوم به را تالى» (اساس، 70). «و جزوى از متصله كه [لفظ] متضمن شرط به او مقترن باشد مقدم خوانند و آنچه حرف جزا به او مقترن باشد تالى. و در منفصله آنچه در ذكر يا در تعقل مقدم باشد، مقدم بود، و ديگر تالى» (اساس، 87) «و اما اندر منفصل باشد كه يك مقدم را يك تالى بود، و باشد كه تاليهاى بسيار بود» (دانشنامه، 46).

تأليف‌

گرد آوردن و فراهم ساختن و بنحو مناسب ترتيب دادن، الفاظ چند را بصورت مجموعه واحدى درآوردن. مانند تأليف «مرد» و «دانا» در «مرد دانا» يا تأليف «خانه» و «پرويز» در «خانه پرويز»، كه هردو تأليف تقييدى است. يعنى جزء دوم جزء اول را مقيد و محدود مى‌سازد. و

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 51
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست