نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 48
اين نوع قياس را معمولا قياس خلف (بضمّ خاء) مىنامند. اما ابن سينا
در شفا خلف (بفتح خاء) را ترجيح مىدهد و مىگويد:
قياس خلف
يعنى قياسى كه كلام را به محال سوق مىدهد. زيرا كه خلف بمعنى محال است. آنگاه
مىگويد بعضى گفتهاند كه وجه تسميه آن به خلف اين است كه لا يأتى الشىء من بابه،
بل يأتيه من ورائه و خلفه، إذ يأتيه من طريق نقيضه. سپس مىافزايد كه بنظر من خلف
كه در اين مورد بكار مىرود تنها بمعنى محال است» (شفا، منطق، ج 4، ص 114). (-/
برهان مستقيم).
برهان
مستقيم
برهانى كه
در آن مطلوب از مقدمات به اثبات برسد، نه با ابطال نقيض آن. (-/ برهان خلف).
«برهان
مستقيم مانند اينكه هر ج ب است.
هيچ ب ا
نيست- پس هيچ ج ا نيست» (شفا، برهان 179).
بسيط
آنچه از
اجزاء مختلف فراهم نيامده باشد، (-/ مركب).
معانى
متصوّر يا بسيط بود يا مركب، و هر يكى يا ذهنى يا خارجى» (اساس، 438) «و اما بسيطى
كه جزو مركب نبود و آن را جواهر مفارقه خوانند هم دو گونه بود: يا متصرف بود در
مادّيات بر سبيل تدبير و آن را نفس خوانند، يا نبود و آن را عقل خوانند» (اساس،
38).
بسيط
خارجى
آنچه بحسب
خارج بسيط باشد، يعنى مركب از اجزاء مختلف خارجى نباشد، مانند ذات الهى و عقل و
نفس و نقطه و وحدت. «و بسيط خارجى مانند عقل و نفس، بل مانند سواد و بياض» (اساس،
438) «و بسيط ذهنى را حدّ نبود چنانكه گفته آمد و بسيط خارجى را حدّ بود، (اساس،
439).
بسيط ذهنى
آنچه بحسب
ذهن بسيط باشد، يعنى مركب از جنس و فصل نباشد، مانند اجناس عاليه (مقولات عشر) كه
چون مركب از جنس و فصل نيستند، بسيط ذهنىاند و به همين سبب قابل تحديد به حدّ
تامّ نيستند.
«و بسيط
ذهنى مانند اجناس عاليه و محمولات عامّه على الاطلاق كه آن را جنس و فصلى نبود»
(اساس، 438). «و بسيط ذهنى را حدّ نبود چنانكه گفته آمد. و بسيط خارجى را حدّ بود»
(اساس، 439).
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 48