نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 38
إهمال
عدم ذكر
سور در قضيهاى كه مراد از موضوع در آن افراد باشند نه طبيعت موضوع. (- قضيّه
مهمله، ص 197) (-/ حصر).
«تعليم
سوم در خصوص و حصر و اهمال قضايا» (درّة التاج، ص 50). «هرچند مراد در آن مقدمه
كلى بود، اما بر وجه اهمال استعمال كنند، بر اين وجه كه الأصدقاء ناصحون- و من طلب
و جدّ، وجد» (اساس، ص 338).
أىّ
لفظى كه
با آن سؤال از فصل يا عرض خاص مىشود. مثلا چون بپرسند «الانسان ما هو؟» در جواب
گويند «حيوان». و باز چون سؤال شود كه «أىّ حيوان؟» (كدام حيوان؟ يا چگونه
حيوانى؟) جواب «ناطق» است. و چون سؤال شود كه «أى شىء هو فى عرضه؟»، جواب «ضاحك»
است.
بهمينسبب
در تعريف فصل گفته مىشود:
فصل آن
كلى ذاتى است كه در جواب «اى شىء هو فى ذاته؟» مىآيد، و عرض خاص آن كلى عرضى است
كه در جواب «أىّ شىء هو فى عرضه؟» مىآيد.
«و سوم
مطلب أى و آن از كدامى پرسد» (دانشنامه، 154) «اما مطلب اى يا از فصل پرسد، يا از
خاصه» (دانشنامه، 156) «و چون اصل حقيقت متصوّر بود و امتياز از اشتباه حاصل نشده،
سؤال از آن به لفظ كدام است كنند، و به تازى أىّ شىء هو گويند» (اساس، 22).
ايجاب
اثبات
محمول براى موضوع (-/ سلب).
«هر قضيه
حملى مشتمل بر سه جزء باشد:
موضوع و
آن محكوم عليه باشد در آن، و محمول و آن محكوم به، و نسبت محمول به موضوع أعنى حكم
به صدق او بر آن، و آن را ايجاب خوانند. چنانكه «الانسان ماش» (درّة التاج، 54).
«و ببايد دانست كه ايجاب استدعاء وجود موضوع كند بخلاف سلب. و بيانش آن است كه حكم
در اصل جز بر چيزى ثابت و متقرّر در ذهن صورت نبندد» (اساس، 89).
ايجابى
منسوب به
ايجاب. (-/ سلبى)، «چون تصورات عقلى حاصل شود ميان آن بسبب تعلقاتى كه ماهيات آن
تصورات را به يكديگر باشد از اشتمال و استلزام و عروض و تقابل، نسبى ايجابى و سلبى
ادراك كند» (اساس، 376).
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 38