responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 356

Sophism (-lat :fallacia)

سفسطه، مغالطه‌

در زبان يونانى در آغاز به معنى زبردستى و چابكى و مهارت و ابداع هوشمندانه بوده و سپس به معنى ثانوى متداول منطقيان نقل شده است.

Sophist

1- در اصل لغت به معنى زبردست و ماهر و چابك و خبره در يك فنّ بوده است.

2- حكيم و خردمند يا كسى كه حكمت و آئين مباحثه دقيق را تعليم مى‌دهد كه در واقع معادل «سوفوس» است (چنانكه سوفوس هم بنوبه خود در آغاز به معنى چابك و ماهر مخصوصا در كارهاى مكانيكى بوده). اين معنى به هيچ‌وجه جنبه خرده‌گيرى و تحقيرآميز نداشته، بلكه بالعكس داراى معنى متعالى و احترام‌انگيز بوده است.

3- مغالطه‌كننده، سوفسطائى. كسى كه بعمد استدلالهاى فاسد حق‌نما بكار مى‌برد، تا ديگران را به غلط بيفكند. اين معنى بوسيله افلاطون و مخصوصا ارسطو به اين لفظ داده شده است. و از زمان اين دو حكيم به بعد به همين معنى كه معنى موهنى است بكار مى‌رود.

Sophistical

سفسطى، مغالطى‌

Sorite

1- قياس مركب مفصول النتايج‌

2- نوعى سفسطه كه به سفسطه توده گندم‌

معروف است (- منطق صورى، ج 2، ص 7- 176).

Special (/-general)

1- خاصّ (در مقابل عامّ)

2- مربوط به نوع، منسوب به نوع، نوعى.

Special accident (-proper)

عرض خاص‌

Species

نوع‌

Specific

منوّع، نوع‌ساز

Specification

تنويع‌

Square of opposition

مربّع تقابل‌

Statement

حكم، قضيّه‌

Structural ambiguity

ايهام در تركيب‌

Subalternation

1- تداخل (در مورد دو قضيّه)، نسبت بين دو قضيّه متداخل‌

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 356
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست