نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 352
Principle
1- اصل،
مبدأ.
2- مبدأ.
يعنى قضيّهاى كه اثبات آن ممكن نيست و در آغاز علم بعنوان زيربناى علم بكار
مىرود.
و معمولا
بصورت جمع (مبادى علوم) استعمال مىشود.
Prior
متقدّم
Priority
تقدّم
Privation
عدم،
فقدان، فاقد بودن
Privation
and possession
عدم و
ملكه.
Privative
اوصافى كه
عدم ملكه را مىرساند. مانند نابينا و ناشنوا
Probable
محتمل
Problem
مسأله
Problematic
احتمالى،
ظنّى، قضيّه محتمل (در اصطلاح كانت)
Proof
دليل،
حجّت. البته لازم نيست كه حتما در قالب قياسات دقيق منطقى باشد. بلكه مثلا در
دعاوى شخصى يا براى محكوم كردن متهمان، وقتى از برخى اسناد و قرائن و امارات و (به
اصطلاح امروز از بعضى برگهها) استفاده مىشود،
» proof «
ناميده
مىشود. بنابراين معنى اين
اصطلاح از
استدلال دقيق و استوار منطقى ضعيفتر است.
Proof
by reductio ad absurdum
(-Probatio
per absurdum)
برهان
خلف
Proposition
قضيّه
منطقيان
انگليسى قضاياى چهارگانه محصوره را با علائم ذيل مىنمايند:
Sap
/Sip /Sep /Sop
A /I /E
/O
مطابق با
در
منطقهاى اسكولاستيك.
Proper
(-proprium)
عرض خاصّ
(يكى از كليّات خمس)
Prosyllogism
قياس
مقدّم، قياس پيشين. قياسى كه نتيجه آن در قياس بعد بعنوان مقدمه بكار رود. قياسى
كه نتيجهاش مقدمه براى قياس بعد باشد.
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 352