نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 346
Material (/-Formal)
مادّى
Material
of the proposition
مادّه
قضيّه
Matter
(/-form)
مادّه
Meaning
معنى
Mediate
inference
(/-immediate
inference)
استنتاج
از دو مقدمه يا بيشتر
Metalogic
1- با
مقايسه با لفظ متافيزيك يعنى آنچه مربوط به مبادى و اصول منطق مىشود. مبادى منطق
2- ماوراء
منطق، فرامنطق. البته مراد امورى از قبيل شهود و معرفت عرفانى كه بكلّ خارج از
قلمرو منطق است، نيست. بلكه مراد امورى است در عين اينكه با فكر سروكار دارد و با
منطق مرتبط است، در فرمولهاى منطقى نمىگنجد.
Middle
term
حدّ وسط،
حدّ اوسط (يعنى حدّى كه هم در صغرى بكار مىرود و هم در كبرى و در نتيجه حذف
مىشود.)
Minor
(-minor term)
اصغر
Minor
premiss
minor
premise)
يا) صغرى
Minor
term
حدّ اصغر،
اصغر
يعنى آن
حدّى كه در نتيجه موضوع واقع شده است.
Mnemonic
terms
الفاظ
يادآور. نمادهاى يادآور. عناوين اختصارى كه منطقيان قرون وسطايى به هريك از ضروب
اشكال دادهاند و مقصود سهولت حفظ و
barbara
كه
رمزاستحضار بوده است. مانند
اختصارى
ضرب اوّل از شكل اوّل است.
Modal
موجّهه
Modal
logic
منطق
موجّهات
Modal
proposition
قضيّه
موجّهه
Modality
1- توجيه
(در مقابل اطلاق)
2- در
اصطلاح هاميلتن: وصف قضيّهاى كه ادات ربط آن داراى تعين و وصف خاصّى باشد.
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 346