نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 34
طبيعى مفيد يقين نتواند بود. چه افادت انيت تنها كند نه افادت لميت»
(اساس، ص 367).
أن يفعل
يكى از
مقولات عشر (- فعل) (-/ أن ينفعل).
«و لفظ أن
يفعل و أن ينفعل بر اين دو مقوله به آن سبب نهادهاند كه فعل و انفعال به اشتراك
بود بر دو معنى: يكى حالت توجه به هيأتى چنانكه آمد. و ديگر حالت استقرار هيأتى كه
توجه به آن بوده باشد بعد از حصولش، چنانكه سخونت در متسخّن، و سواد در متسوّد. و
آن به حقيقت از آن مقوله تواند بود كه حركت در وى باشد. و لفظ أن يفعل و أن ينفعل
خاص است به معنى اول كه مقوله عبارت از آن است» (اساس، ص 52).
أن ينفعل
(-
انفعال) (-/ أن يفعل).
أوسط
جزئى كه
هم در صغرى و هم در كبرى مىآيد و موجب ثبوت «اكبر» براى «اصغر» يا سلب «اكبر» از
«اصغر» مىشود.
مانند
«پستاندار» در قياس ذيل:
خفاش
پستاندار است- هر پستاندارى داراى ريه است- پس خفاش داراى ريه است. اوسط هميشه در
نتيجه قياس حذف مىشود. (- حد اوسط، حد وسط).
أوّل
الاوائل
قضيه
اوّلىّ «النّقيضان لا يجتمعان و لا يرتفعان». (- أمّ القضايا)
أوّليّات
اوليات
قضاياى كلى است كه خودبخود روشن و معلوم است و احتياج به اثبات ندارد، و به هر
انسان سليم الفطرهاى عرضه شود، بىچونوچرا آن را مىپذيرد. مانند كلّ اعظم از
جزء خود است- اجتماع ضدّين محال است.- اگر از دو مقدار مساوى يك مقدار كم شود، باز
با هم مساوىاند.
يقين نسبت
به اينگونه قضايا ناشى از ذات آن قضايا است، نه از امرى خارج.
در صورتى
كه قضاياى غير اوّلى بايد به وسيله مقدّمات ديگر ثابت شود تا يقين بدان حاصل آيد.
بيان مطلب
آنكه: يقين ما نسبت به يك قضيّه پديدهاى است نفسانى. و همه پديدهها ممكن
الوجودند و بدون علّت پديد نمىآيند. پس يقين ما هم حتما معلول
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 34