يكى از مقدمات آن نتيجه قياس قبل است.
Equipollence
1- تساوى دو كلى (از حيث مصداق)
2- مشعر به يك معنى بودن دو قضيه.
Equipollent
1- متساوى، مفهومى
كه از حيث مصداق مساوى مفهوم ديگر باشد.
2- قضيهاى كه با قضيه ديگر هممعنى باشد، يعنى هردو افاده يك چيز كنند.
مانند قضيه «هرانسانى ظالم است» نسبت به قضيه «هيچ انسانى نيست كه عادل باشد»
Equivocite ?
1- اشتراك اسم. 2- مبهم بودن، محتمل معانى مختلف بودن
Equivoque
1- لفظ مشترك. 2- عبارت مبهم و محتمل تفسيرهاى گوناگون
(-amphibolique ,ambigu)
Erreur
خطا، اشتباه
Espe ?ce
نوع
-interme ?diaire
نوع متوسط
-spe ?cialissime
اخص انواع،
نوع حقيقى، نوع سافل
Essence
ماهيت، طبيعت، ذات
(-Nature ,quiddite ?)
Par -
Essentiel (/-Accidentel)
بالذّات، ذاتا، از حيث ذات و طبيعت ذاتى
Essentiellement
بحسب ذات، بحسب ماهيت، بالذات، ذاتا.
Etat (/-disposition)
ملكه (در مقابل حال)
Examen de ?taille ?et division
سبر و تقسيم
Exclure
رفع كردن
Exclusion
عناد، تنافى
Exemple
تمثيل، استدلال تمثيلى
(-Analogie ,Le raisonnement par
analogie ,Le raisonnement par exemple)
Extensif
شامل مصاديق، دربرگيرنده مصاديق
Egalemevt -
مساوى
Moins -
اخص
Plus -
اعم
Extension (/-compre ?hension)
مصداق
به توسع معنى، به توسع، توسّعا
Extensivistes
منطقيان مصداقى، مصداقيان
(/-Les compre ?hensivistes)
Extre ?mes
1- حدود يا طرفين قضيه
(يعنى موضوع و محمول).
2- اصغر و اكبر در قياس (در برابر حد وسط)
Grand extre ?me
حد اكبر، اكبر