responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 286

«بنابراين عنوان در قضيه محصوره يعنى طبيعت كلى عقلى» (منظومه، منطق، ص 50).

وضع‌

1- موضوع قرار دادن. (- موضوع) (-/ حمل).

2- قرارداد، مواضعه، تواطى، چيزى را نشان چيز ديگر قرار دادن (- مواضعه) (-/ طبع) «واضعان لغت الفاظ به ازاء معانى وضع كرده‌اند تا عقلاء به توسط آن بر معانى دلالت سازند. و اين نوع دلالت را دلالت تواطى خوانند كه تعلق به وضع دارد و به مردم خاصّ است. چه در دلالت به طبع كه نه به طريق تواطى باشد، مانند دلالت اصوات طيور بر احوال ايشان ديگر حيوانات با مردم مشارك باشند» (اساس، ص 7). «و قومى گفته‌اند حدّ قولى باشد مشتمل بر تفصيل آن معانى كه اسم بالذّات بر آن دلالت كند بر اجمال بحسب وضع واضعان و فهم مستمعان» (اساس، 416).

«پس من حيث الوضع مباحث متعلق به قول شارح بر مباحث متعلق به حجت متقدم بايد داشت. تا وضع مناسب طبع باشد» (درّة، ص 13).

3- قضيه‌اى كه در جدل مورد قبول و التزام مجيب است. يعنى از آن دفاع مى‌كند و در اثبات آن مى‌كوشد.

«و جدلى دو كس را گويند: يكى آن‌كس كه محافظت وضعى كند. و وضع در اين موضع رأيى بود كه آن را معتقد يا ملتزم باشند، مانند مذاهب و ملل مختلف كه اهل اديان ملتزم آنند» (اساس، ص 445). «و نتيجه قياس را كه در علوم برهانى مطلوب گويند، در جدل وضع خوانند. و معنى وضع نزديك بود به معنى دعوى كه اثبات يا ابطالش خواهند كرد ... پس بناى قياس جدلى بر مسأله بود، و جزو او مقدمه و نتيجه او وضع» (اساس، ص 452).

4- مسلّم شمردن. قبول كردن، تسليم، فرض كردن.

«قياس قولى باشد مشتمل بر زيادت از يك قول جازم، چنانكه از وضع آن قولها بالذّات قولى ديگر جازم معيّن بر سبيل اضطرار لازم آيد» (اساس، ص 186).

«آنكه گفته‌اند از وضع آن قولها قولى لازم آيد، مراد آن است كه بر تقدير تسليم آن قولها قولى لازم آيد. نه آنكه آن قولها فى نفسه صادق باشد يا مسلّم ...» (اساس، ص 187). «و قياس حجتى باشد كه لازم آيد از تسليم آنچه وضع كرده باشند در آن لذاتها تسليم قضيه‌اى كه مذكور نيست در حجت» (درّة، ص 123).

5- يكى از مقولات عشر و آن عبارت‌

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 286
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست