نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 28
بود و خواهند كه آن را به عدل و جور نسبت دهند، و يا مشتمل بر امرى
حاضر بود و خواهند كه آن را به حسن و قبح نسبت دهند، و در مشاورت چون دلالت بر
مصلحتى به مستقبل بود، اقتصاص صورت نبندد» (اساس، 580).
إقناع
قانع كردن
و متقاعد ساختن، نظر و عقيدهاى را به شنونده قبولاندن.
«خطابت
صناعتى علمى است كه با وجود آن ممكن باشد اقناع جمهور در آنچه بايد كه ايشان را به
آن تصديق حاصل شود بقدر امكان» (اساس، 529). «و چون غرض از اين صناعت اقناع است نه
تحقيق مطلق و الزام صرف، هرچه افادت اقناع كند، خواه داخلى و خواه خارجى در صناعت
معتبر باشد» (اساس، 533).
أقوال
جازمه
جمع قول
جازم
أقوال
شارحه
جمع قول
شارح (- معرّف، ص 251)
أقيسه
جمع قياس
أكبر
آن جزئى
كه در مطلوب محمول واقع شده باشد و وجه تسميهاش اين است كه محمول معمولا اعم از
موضوع است. مانند «داراى انياب» در قياس ذيل:
هر اسبى
علفخوار است- هيچ علفخوارى «داراى انياب» نيست.
ناگزير
شدن كسى به قبول يك حكم و آن غرض از فن جدل است. چه جدل در مقام آن نيست كه
قضيهاى را با قضاياى حقيقى و يقينى برهانى سازد، بلكه تنها در پى آن است كه طرف
بحث را به اقرار و تصديق به امرى ناگزير سازد.
«و چون
مقصود از جدل الزام غير است، لا محاله مشتمل بود بر نزاعى» (اساس، 447). «و چون
غرض از اين صناعت
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 28