نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 274
چون دومى مستلزم اوّلى است (بدون عكس) يعنى غرض مستلزم ماهيّت است،
فقط غرض را ذكر كرده است. زيرا كه غرض مشتمل بر هردو است. [يعنى وقتى غرض ذكر شود،
در واقع مستلزم ماهيت آن نيز هست. بنابراين چنان است كه گوئى ماهيت هم مذكور
باشد].
سپس
مىگويد: اين تعريف رسم منطق است. و رسوم يك شىء به اختلاف اعتبارات مختلف
مىشود. بعضى رسوم بحسب ذات است. [يعنى ذات شىء توصيف مىشود. مانند «الانسان
حيوان متعجّب»، يا «الانسان ضاحك»] و گاه بحسب مقايسه آن با چيز ديگر است مانند
فعل آن، يا فاعل آن، يا غايت آن يا چيز ديگر[40].
مثلا در رسم كوزه مىگويند: «ظرفى است از روى يا از سفال كه چنينوچنان است» و اين
رسم بحسب ذات است. يا اينكه مىگويند وسيلهاى است براى آشاميدن آب. و اين رسم
بحسب غايت است. و همچنين است حال در ساير اعتبارات. منطق فى نفسه علم است. اما
بقياس با علوم ديگر آلت و افزار است و بهمين جهت شيخ در جاى ديگر از آن به «علم
آلى» تعبير كرده است. پس منطق را بحسب هريك از اين دو اعتبار [1- فى نفسه علم
بودن. 2- علم آلى براى علوم ديگر بودن] رسمى است. ليكن آن رسمى كه بيشتر به بيان
غرض اختصاص دارد، همان اعتبار قياس آن با غير است. و رسم منطق در اين موضع از كتاب
اشارات به همين اعتبار است (شرح اشارات، ص 9).
ابن سينا
پس از تمهيد مزبور به تعريف دقيق منطق مىپردازد كه «المنطق علم يتعلّم فيه ضروب
الإنتقالات من أمور حاصلة فى ذهن الانسان إلى أمور مستحصلة».
و اگر
بخواهيم موضوع منطق هم صريحا در تعريف ذكر شود، مىگوئيم «منطق علمى است كه از
معقولات ثانيه از لحاظ ايصال آنها به مطلوب بحث مىكند».
از تعريف
منطق، فايده آن هم بدست مىآيد. و آن نگاهدارى فكر از لغزش و خطا است.
آدمى
موجودى است متفكر كه چه در قضاوتهاى خود در زندگى روزانه، و چه
(1). قطب رازى در شرح خود بر اشارات مىگويد: رسم الشىء بحسب
الذّات كقولنا:
«الانسان
هو المتعجب». و بحسب فعله كقولنا:
«ألنّار
هى المحرقة». و بحسب فاعله كقولنا «الإحراق إفناء الحرارة أجزاء الجسم ذى
الرّطوبة». و بحسب غايته كقولنا «السّكّين آلة قطّاعة». و بحسب شىء آخر كتعريف
الشىء بالنّسبة إلى موضوعه كقولنا «الفطوسة تقعير فى الأنف». و رسم المنطق بحسب
قياسه إلى غيره هو أنّه آلة قانونيّة (ص 8).
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 274