نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 266
و شكل و رنگ و ابعاد و هدفى كه براى آن ساخته شدهاند متفاوتند. اما
ذهن اين توانائى خارق العاده را دارد كه مابه الاختلافها را جدا كند و بدور بيفكند
و ما به الاشتراكها را انتزاع (- تجريد) كند و بدينسان مفهومى كلّى يا معقول اوّل
را بسازد.
بدينشيوه
است كه مفهومهاى كلّى (- صور كلّى- تصوّرات كلّى- معقولات اوليّه) بوجود مىآيد.
يعنى ذهن آنچه را كه زائد بر ماهيّت است و به ماهيّت ملحق و ملصق شده، از آن جدا
مىكند، و ماهيّت صرف را در نظر مىگيرد كه به نظر حكماى اسلامى عين ماهيّت خارجى
است. از پرتو اين فعاليّت متعالى ذهنى خود را از مضيق محسوسات كه مقيّد به زمان و
مكان و تعيّنات خاص هستند رها مىكند، و به فراخناى اينگونه صور كلّى (يعنى
معقولات اوليّه) وارد مىشود كه سعه و شمولى بس عجيب دارند.
همگى
مقولات دهگانه ارسطوئى و انواعى كه در ذيل آنها واقعند، معقولات اوّليه هستند.
(-
محسوسات)
معقولات
ثانيه
معقولات
ثانيه معقولاتى است كه از ملاحظه معقولات اوليّه و با امعان نظر در آنها براى ذهن
حاصل مىشود.
پس از
آنكه تعداد زيادى صور كلّى از قبيل انسان و اسب و گوسفند و گل و درخت و سفيدى و
سياهى و شيرينى و ترشى و ...
براى ذهن
حاصل شد، ذهن به مرحلهاى متعالىتر پاى مىنهد. و از اين معقولات اوليّه، خود را
به معقولات ثانيه مىرساند.
يعنى
همچنانكه از تصرّف در محسوسات به معقولات اوليّه دست مىيابد، از تصرّف در معقولات
اوليّه به معقولات ثانيه كه در كمال تجرّد و انتزاع هستند نائل مىشود.
مثلا
مىبيند كه چيستى تمام گربهها يكى است، و غير از چيستى گنجشك و كبوتر و كلاغ و
اسب و آهو است. يعنى گربه بر افراد متّفق الحقيقه صدق مىكند. حال آنچه را از اين
قبيل باشد، نوع مىنامد كه البته بمراتب از گربه و اسب و گاو انتزاعىتر است. زيرا
گربه داراى اقراد و مصاديق خارجى است. در حالى كه نوع صرفا ذهنى است، و مصداقى در
خارج ندارد.
در حالى
كه ما به گربهاى مىتوانيم اشاره كنيم و بگوئيم اين گربه است، هيچ چيزى در خارج
وجود ندارد كه ما بدان اشاره كنيم و بگوئيم اين نوع است. نوع و
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 266