نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 250
ص 156).
*** اين
بود مطالب اصلى يا امّهات مطالب. و ترتيب تعليمى آنها چنين است:
1- ماى
شارحه. 2- هل بسيطه. 3- ماى حقيقيّه. 4- هل مركّبه. 5- لم اثبات. 6- لم ثبوت.
*** مطالب
فرعى از قبيل أىّ و أين و كيف و كم و متى و جز آن به همان مطالب اصلى بازمىگردد.
مثلا مطلب أىّ اگر أىّ جوهريّه باشد كه در واقع سؤال از فصل است. و شيئيت نوع به
فصل يعنى به صورت است. و بنابراين بازگشت آن به ماى حقيقيّه است. و أىّ عرضيّه
سؤال از عرضيّات شىء مىكند و بنابراين بازگشتش به هل مركّبه (- هل مقيّده) است.
و به همين جهت ابن سينا مىگويد: مطلب أىّ بالقوّه داخل در هل مقيّده است و به
وسيله آن طلب تميز مىشود يا به صفات ذاتى و يا به خواصّ.
«و از
جمله [مطالب فروع] بسيطتر، مطلب أىّ است. و آن طلب تميز را بود به فصول ذاتى، يا
به خواصّ عرضى. و اگر خواهند مطلب أىّ را نيز از اصول [يعنى از مطالب اصلى] شمرند
و ديگر فروع را به او راجع كنند» (اساس، ص 351).
مطلق
رها، بدون
قيد، خالى از قيد (-/ مقيد).
«و معنى
كلى به اعتبار تجرّد او از مشخصات مطلق باشد، و به اعتبار تناول او مر جزويات را
عام» (درّة، ص 28).
مطلقه
(- قضيّه
مطلقه).
مظنونات
قضايائى
كه افاده ظن غالب مىكند نه افاده يقين كامل. و مورد استعمال آن بيشتر در فن خطابه
است. مانند «كسى كه با دشمن نجوى مىكند خائن است» و «كسى كه به بام ديگرى
برمىآيد خائن است».
«و اما
مظنونات مقدماتى بوند كه به غلبه گمان پذيرفتهاند و خود داند (ظ: دانند) كه شايد
كه درست نبود. چنانكه كسى گويد فلان به شبگرد محلّت مىگردد، پس تخليطى اندر سر
دارد. و فلان به دشمن ما پيام فرستاد به سرّ، پس وى به دشمنايگى (در اصل: دشمناكى)
ما مشغول است» (دانشنامه، ص 126). «مظنونات و آن قضايائى است كه نفس ميل كند به آن
با شعور او به امكان مقابل او. و محتجّ اگرچه استعمال آن به سبيل جزم مىكند، اما
با نفس خويش متابعت آن بحسب غلبه ظن
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 250