نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 230
علوم رياضى است (شفا، منطق، برهان، ص 98 و 99).
«مر
هرعلمى برهانى را سه چيز بود: يكى را موضوع خوانند، و يكى را آثار ذاتى، و يكى را
مبادى» (دانشنامه، ص 135). «و اما مبادى مقدماتى بوند، كه اصل آن علم باشند كه
آموزنده را به آن مبادى نخست ببايد گرويدن، تا آنگاه آن علم را بداند» (دانشنامه،
ص 137). «هرعلمى را سه چيز بود: موضوع و مبادى و مسائل. و موضوع علم آنچيز بود كه
علم مشتمل بر بحث از اعراض ذاتى او بود. و مبادى علم قضايائى بود كه براهين آن علم
مؤلّف از آن قضايا باشد، و در آن علم بر آن قضايا برهان نگويند، يا از جهت وضوح يا
از جهت آنكه آن قضايا مسائل علمى ديگر بود، بلندتر يا خردتر از آن در مرتبه»
(اساس، ص 393). «و قومى حدود را كه در فواتح علوم ايراد كنند از جمله مبادى شمرند،
و به حقيقت از مبادى نبود. چه مبادى مقدمات بود، و حدود از قبيل مفردات بود. و بر
جمله آنچه در فواتح علوم وضع كنند سه صنف باشد: صنف اول آنچه به هليت تنها وضع
كنند، و آن مبادى علم باشد و آن را مقدمات موضوعه خوانند. و خالى نبود از آنكه
بنفس خود بيّن بود يا نبود. و اول از اوليات و مجربات و امثال آن باشد، و آن را
اصول متعارفه و القضايا الواجب قبولها خوانند. و مبادى علم مطلق از اين صنف بود و
دوم يا چنان بود كه نفس متعلّم در بدايت تعليم به آسانى آن را اعتقاد كند اعتقادى
ظنى يا تقليدى يا نه چنان بود. و اول را اصول موضوعه خوانند و دوم را مصادرات ...
و بعضى منطقيان ميان اصل موضوع و مصادره فرق نكردهاند و بعضى فرق به اعتبارى ديگر
كردهاند» (6- 395).