responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 221

با هم بودن.

لزومى‌

قضيه شرطيه كه بين مقدم و تالى رابطه ضرورت و لزوم برقرار باشد. يعنى مصاحبت مقدم و تالى ضرورى باشد نه اتفاقى و تصادفى (-/ اتفاقى) (- قضيه شرطيه متصله لزوميه).

لفظ

صوتى كه از دهان با اتكاء به مخارج خارج مى‌شود. و آن اگر به ازاء معنائى وضع شده باشد لفظ موضوع يا مستعمل يا مفيد ناميده مى‌شود، و در غير اين صورت لفظ مهمل.

«لفظ عبارت است از آنچه تلفظ به آن كنند از اصوات مقطّعه» (درّة، ص 14).

لفظ بسيط

لفظ مفردى كه مقرون با ادات سلب نباشد، مانند مردمى و بينائى (-/ معدول).

و آن معانى اگر مفردات باشد، الفاظ آن را محصّله و بسيطه خوانند. و چون با حرف سلب مركب شود، و دال بود بر رفع آن معانى، آن را الفاظ معدوله خوانند. يعنى عدل بها عن مفهوماتها. مثالش واحد و لا واحد، و زال و لا زال، در تازى. و بينا و نابينا، و رفت و نرفت در پارسى». (اساس، ص 67).

لفظ جزئى‌

لفظى كه بر معنى جزئى دلالت كند. يعنى بر معنيى كه شامل افراد متعدد نشود. مانند لفظ افلاطون و ارسطو و ابن سينا، و اين شخص (- اسم جزئى) (-/ لفظ كلى) (- جزئى).

«لفظ چون بر معنى خود دلالت كند، يا مفهومش اقتضاى آن كند كه در آن معنى شركت نتواند بود و آن را جزوى خوانند.

مانند زيد كه علم شخصى بود يا مانند اين مردم. چه به سبب مقارنت اشاره غير او را در آن معنى با او شركت نتواند بود» (اساس، ص 17). «و اهل علم را مشغولى نيست به حال الفاظ جزوى و معنى‌هاى جزوى، بلكه مشغولى ايشان به معنيهاى كلى است» (دانشنامه، ص 13).

لفظ جواب‌

لفظى كه بر سر تالى يعنى بر سر جزاى شرط درمى‌آيد، مانند «پس» و «آنگاه» در فارسى و «فا» در عربى. (- ادات جواب)، (- ادات جواب).

«چون گوئى اگر آفتاب برآيد با اندر آمدن لفظ اگر، اين سخن از قضيتى بشد، تا نه راست است و نه دروغ. و لفظ جواب مر

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 221
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست