نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 20
(اساس، 161).
أصل موضوع
قضيهاى
كه متعلم در آغاز علم بدون دليل، از روى اعتقاد ظنّى يا تقليدى مىپذيرد و برخلاف
علوم متعارفه بديهى و بيّن الثّبوت نيست، مانند قضايائى كه در هندسه اقليدسى در
آغاز بايد پذيرفته شود، از قبيل آنكه: هر نقطه را مىتوان مركز دايره قرار داد و
دايرهاى بر گرد آن رسم كرد، يا از نقطه خارج از خط تنها يك خط به موازات آن
مىتوان رسم كرد.
«... و
دوم يا چنان بود كه نفس متعلم در بدايت تعليم به آسانى آن را اعتقاد كند، اعتقادى
ظنى يا تقليدى، يا نه چنان بود. و اول را اصول موضوعه خوانند، و دوم را مصادرات
... مثال اصل موضوع در هندسه:
خط مستقيم
متناهى بر استقامت اخراج توان كرد. و مثال مصادره: هرمقدارى متناهى قابل تجزيه
نامتناهى بود. و بعضى منطقيان ميان اصل موضوع و مصادره فرق نكردهاند، و بعضى فرق
به اعتبارى ديگر كردهاند» (اساس، 396).
«و سوم
اصل موضوع كه اصل علم بود و اندر وى شك بود، و ليكن درستى وى به علمى ديگر بود و
اندرين علم به تقليد بايد گرفتن، و آنگاه اصل موضوع بود كه آموزنده آن را بپذيرد و
نزديك وى اعتقادى مخالف آن نبود» (دانشنامه، 144) «و چهارم مصادره است و وى همچون
اصل موضوع بود و ليكن آن بود كه آموزنده اعتقادى دارد خلاف آن اصل، و ليكن مسامحت
همى كند اندر وقت» (دانشنامه، 145).
«اصول
موضوعه در همه علمها بكار نمىرود. برخى علوم تنها از تعاريف و اوليات استفاده
مىكنند (مانند حساب)، و برخى ديگر همه مبادى را به كار مىبرند مانند هندسه و
طبيعى» (شفا، برهان، ص 60)
أصول
متعارفه
مباديى كه
روشن و معلوم است و قبول آن واجب، مانند اينكه اگر از دو مقدار مساوى، يك مقدار كم
شود، باقيماندهها با هم مساوىاند. «صنف اول آنچه به هليّت تنها وضع كنند. و آن
مبادى علم باشد، و آن را مقدمات موضوعه خوانند. و خالى نبود از آنكه بنفس خود، بين
بود يا نبود. و اول از اوليات و مجربات و امثال آن باشد، و آن را اصول متعارفه، و
القضايا الواجب قبولها خوانند. و مبادى علم مطلق از اين صنف بود» (اساس، 395).
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 20