نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 196
قضيّه محصّله
قضيهاى
كه موضوع و محمول آن الفاظ محصل باشد نه الفاظ معدول. يعنى ادات سلب جزء هيچ يك
نباشد. مانند «گاو پستاندار است»، «اين سخن رسا است» (-/ قضيه معدوله).
قضيّه
محصوره
قضيهاى
كه مراد از موضوع آن افراد آن باشد، و كميت آن هم تعيين شده باشد.
يعنى با
آوردن لفظ «سور» (كل و بعض) تصريح شده باشد كه آيا همه افراد موضوع منظور هستند يا
برخى از آنها. مانند «هر شترى نشخوار كننده است»، «بعضى شترها دو كوهانهاند».
قضيه
محصوره بر چهار قسم است: موجبه كليه، موجبه جزئيه، سالبه كليه، سالبه جزئيه (-
قضيّه مسوّره) (-/ قضيّه مهمله).
قضيّه
مخصوصه
(- قضيّه
شخصيّه)
قضيّه
مسوّره
(-
محصوره).
قضيّه
مشروطه عامّه
(- ص 173)
قضيّه
مطلقه
قضيهاى
كه ذكر جهت در آن نشده باشد.
يعنى
ضرورى بودن يا ممكن بودن يا ممتنع بودن محمول براى موضوع ذكر نشده باشد. مانند
«جماد جاندار نيست» (-/ موجّهه).
«قضيه
مطلقه آن بود كه در او هيچ جهت مذكور نبود. نه ضرورت و نه دوام و نه امكان، و نه
مقابلات ايشان و نه شروط و قيود و آنچه بدان ماند ...» (اساس، ص 138). «و واضع
منطق در كتاب خود كه آن را تعليم اول خوانند گفته است كه قضايا سه است: ضرورى و
ممكن و مطلق. و در تفسير مطلق، شارحان كتب او را مذاهب است ...» (اساس، ص 140).
قضيّه
معدوله
قضيهاى
كه موضوع آن يا محمول آن يا هردو مسبوق به ادات نفى باشند. يعنى ادات نفى بر سر آن
درآمده باشد.
قضيه
معدولهاى كه ادات سلب بر سر موضوع آن درآمده باشد معدولة الموضوع نام دارد، مانند
«نادان بدبخت است».
قضيهاى
كه ادات سلب بر سر محمول آن
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 196