نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 192
ديگر باشند.
مثال براى
علت بودن مقدم: اگر زمين بين ماه و خورشيد حائل شود، ماه خواهد گرفت.
مثال براى
معلول بودن مقدم: اگر ماه گرفته باشد، زمين بين آن و بين خورشيد حايل شده است.
مثال براى
مقدم و تالى كه هردو معلول امر ديگر باشند. مانند «هرگاه برق توليد شود، رعد هم
توليد مىشود».
قضيّه
شرطيّه متصله
قضيهاى
كه حاكى از پيوند و همبستگى بين دو نسبت باشد. مانند «هرگاه آهن در مجاورت مغناطيس
قرار گيرد، مغناطيس مىشود».
در قضيه
حمليه نسبت بين موضوع و محمول، نسبت اينهمانى است.
در صورتى
كه در قضيه شرطيه متصله حكم نمىشود كه مقدم تالى است، بلكه حكم مىشود كه مقدم
مستلزم تالى است. و به عبارت ديگر تالى لازم و تابع مقدم است.
آنچه موجب
پيوستن تالى به مقدم مىشود ادات شرط است كه بر سر مقدم درمىآيد.
قضيه
شرطيه متصله بر دو قسم است: شرطيه لزوميه (ص 191) و شرطيه اتفاقيه (ص 191).
«اما چون
دو جزء قضيه هم دو قضيه باشد، در اين صورت حمل قضيهاى بر قضيهاى به مواطات و
اشتقاق محال بود. پس خالى نبود از آنكه ميان دو قضيه اعتبار مصاحبتى يا معاندتى
كنند، يا نكنند. اگر اعتبار مصاحبتى كنند و حكم كنند به ثبوتش يا نفيش بر وجهى كه
وضع قضيه اول مستتبع يا مستصحب وضع قضيه دوم باشد يا نباشد، آن را شرطى متصله
خوانند» (اساس، ص 69).
قضيّه
شرطيّه منفصله
قضيهاى
كه در آن به انفصال و عناد دو نسبت حكم شود. مانند «جسم يا بسيط است يا مركب»، «هر
قضيهاى يا صادق است يا كاذب».
قضيه
شرطيه منفصله بر سه قسم است: 1- منفصله حقيقيه، 2- منفصله مانعة الجمع، 3- منفصله
مانعة الخلوّ.
قضيّه
شرطيّه منفصله حقيقيّه
قضيهاى
كه در آن حكم به عناد دو امر شده باشد كه هم اجتماع آنها محال است، هم ارتفاع
آنها. و اين در صورتى است كه حكم به عناد بين دو نقيض شده باشد. «عدد يا زوج است
يا فرد» كه محال است عددى واجد هردو وصف باشد. يعنى هم زوج
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 192