نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 16
إسم متواطى
اسمى كه
بر معنى واحد دلالت كند، و صدقش بر همه افراد يكسان باشد، مانند لفظ انسان و اسب و
گاو. كه مثلا انسان را معنى واحدى است كه همان حيوان ناطق است و اين معنى را مراتب
و درجات مختلف نيست و در افراد مختلف از حيث شدت و ضعف و اولويّت و غيره متفاوت
نمىشود. (-/ اسم مشكّك)
«و اگر آن
معنى خاص نبود به يك شخص بلكه وجودش در اشخاص بسيار ممكن بود، هم از دو نوع خالى
نباشد: يا در همه يكسان بود بىاولويّت و ترجيحى، مانند اطلاق لفظ مردم بر معنيى
كه در اشخاص بسيار موجود است و آن را اسماء متواطئه خوانند» (اساس، 120)
اسم محصّل
اسمى كه
ادات نفى بر سر آن نباشد، مانند انسان و حيوان و بينا و دانا و تمام. (-/ اسم
معدول)
إسم مشترك
اسمى كه
به وضع جداگانه براى معانى مختلف وضع شده باشد. يعنى همه آن معانى در آن لفظ
اشتراك داشته باشند.
بعبارت
ديگر اسماء مشترك اسمهائى هستند كه از حيث لفظ متّفق و از حيث معنى مختلف باشند،
مانند «عين» در عربى، و «بار» در فارسى.
«اما قسم
سيوم كه يك لفظ بر معانى بسيار دلالت كند، آن را الفاظ متفقه خوانند. و از دو نوع
خالى نبود: يا به وضع اوّل به ازاء بعضى از آن معانى نهاده باشند و بسبب مناسبتى
يا مشابهتى بر ديگر معانى اطلاق كنند، مانند لفظ مردم بر حيوان ناطق و بر مردم
مصوّر، و يا نه چنين بود بلكه همه در وضع متساوى باشند، بىاوّليتى، مانند اطلاق عين
بر چشمه آب و چشمه ترازو و چشمه آفتاب. و قسم اول را اسماء متشابهه خوانند و قسم
دوم را اسماء مشتركه» (اساس، 9- 10).
اسم مشكّك
اسمى كه
به يك معنى استعمال مىشود ولى شدت و ضعف و تقدم و تأخر و زيادت و نقصان معنى آن
در افراد متفاوت است. مانند نور كه بر نور خورشيد و نور ماه و نور چراغى ضعيف
اطلاق مىشود، و مانند موجود كه هم بر حادث صادق است و هم بر قديم. (-/ اسم
متواطى).
«... و
اگر آن معنى خاص نبود به يك شخص، بلكه وجودش در اشخاص بسيار ممكن بود هم از دو نوع
خالى نباشد: يا در
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 16