نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 159
از بحثهاى بسيار دقيق فلسفى است كه از عهده منطقى خارج است.
علم
متعارف
قضيهاى
كه خودبخود بديهى و روشن است و در مبادى برهان بكار مىرود. مانند اين قضيه كه «دو
مقدار مساوى با مقدار سوم خود مساويند». و «اگر دو مقدار با هم مساوى باشند،
نيمههاى آنها هم با هم برابر است». علم متعارف را «المقدمة الواجب قبولها» نيز
نامند (شفا، برهان، ص 58).
«خطابت
مشتمل بود بر دو چيز: يكى عمود و ديگر اعوان. و عمود قولى باشد كه بحسب ظنّ منتج
بالذات بود مطلوب را» (اساس، ص 533).
عموم
عام و كلى
بودن، عامتر و شاملتر از چيز ديگر بودن. يعنى هم افراد آن را شامل شدن و هم
افراد ديگر را. مثلا «حيوان» نسبت به انسان «عموم» دارد، و انسان نسبت به آن خصوص
(-/ خصوص).
«معرفت
چيزها امرى نيست كه حصول آن دفعة واحدة باشد. بل آن را مراتب است در قوت و ضعف و
وضوح و خفا و خصوص و عموم و كمال و نقصان» (اساس، ص 411).
عموم سلب
كليت سلب،
يعنى سالبه كليه بودن قضيه.
«و فرق
بود ميان سلب عموم و ميان عموم سلب. اما عموم سلب مقتضاى صيغت سالبه كليه باشد. و
اما سلب عموم دلالت كند بر آنكه ايجاب كاتب- مثلا- عام نيست بر همه مردم» (اساس، ص
83).
عموم و
خصوص مطلق
يكى از
نسب اربع. و آن نسبت بين دو كلى است كه شمول يكى بنحو مطلق بيش از ديگرى باشد.
يعنى هم شامل آن شود و هم شامل افراد ديگرى. مثلا نسبت حيوان و انسان عموم و خصوص
مطلق است. و اين نسبت با سه قضيه تعبير مىشود: هر انسانى حيوان است+ بعضى حيوانها
انسانند+ بعضى حيوانها انسان نيستند.
عموم و
خصوص من وجه
يكى از
نسب اربع. و آن نسبت بين دو كلى است كه هر يك نسبت به ديگرى از جهتى اعم باشد و از
جهتى اخص. مانند نسبت بين
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 159