نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 151
عرض عامّ
يكى از
كليات خمس و آن كلى عرضى است كه اختصاص به افراد يك كلى نداشته باشد. مانند سفيد
يا سياه نسبت به انسان، يا بيمار نسبت به انسان، يا سفيد نسبت به اسب (عرض در
اينجا بمعنى عرضى است و در مقابل ذاتى قرار داد. و بمعنى عرض مقابل جوهر نيست).
«و اما
كلى عرضى يا خاص بود به يك نوع مانند ضاحك و كاتب انسان را، يا شامل بود زيادت از
يك نوع را، مانند متحرك انسان را. و اول را خاصه خوانند و دويم را عرض عام» (اساس،
ص 28). «و اما كلى عرضى يا تنها مر يك كلى را بود، چنانكه خندناكى مردم را و اين
را خاصه خوانند. يا كلىهاى بيش از يكى را بود، چنانكه جنبنده هم مردم را و هم
چيزى ديگر را. و چون سياهى هم زاغ را و هم چيزى ديگر را و اين را عرض عام خوانند»
(دانشنامه، ص 24).
عرض لازم
امر عرضى
كه انفكاك آن از معروض محال باشد يعنى همواره ملازم آن باشد.
مانند سه
زاويه داشتن مثلث و فرد بودن عدد نه (- عرضى لازم) (-/ عرض مفارق).
عرض مفارق
امر عرضى
كه از موضوع جدا شدنى باشد يعنى جدا شدن آن محال نباشد. مانند مريض و خندان و جوان
و نادان و امثال آن نسبت به انسان. و آن يا بطىء الزّوال است مانند جوانى و
كودكى، و يا سريع الزّوال است مانند خنده. (- عرضى مفارق) (-/ عرض لازم).
عرضى
آنچه خارج
از ماهيت و ذات شىء باشد، مانند خندان و گريان و كاتب و غمگين و متحرك و سفيد و
سياه نسبت به انسان. كه هيچ يك براى انسان ذاتى نيست و امرى است عارضى و خارج از
ماهيت انسان.
عرضى در
باب كليات خمس منسوب به عرض كه مقابل جوهر است نيست، بلكه مقابل ذاتى است و آن بر
دو قسم است عرض خاص يا خاصه، و عرض عام (-/ ذاتى).
عرفيّه
عامّه
(- ص 176)
عروض
عارض شدن،
طارى شدن، طريان.
«و به
وجهى ديگر محمول شايد كه طبيعت
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 151