س‌

سالبه‌

(- قضيه سالبه).

سالبه به انتفاى موضوع‌

قضيّه‌اى كه اساسا موضوعش منتفى و معدوم باشد. مانند «شريك خدا عالم نيست». (- ص 197).

سالبه بسيطه‌

(- قضيّه سالبه بسيطه).

سالبه جزئيه‌

(- قضيّه سالبه جزئيّه).

سالبه عدميه‌

(- قضيّه سالبه عدميه، ص 190).

سالبه كليّه‌

(- قضيّه سالبه كليه).

سالبه معدوله‌

(- قضيّه سالبه معدوله).

سبر و تقسيم‌

يكى از طريقه‌هاى اثبات استدلال تمثيلى يعنى قياس فقهى. و آن عبارت است از تحقيق در حصر اوصاف مختلف اصل، و الغاء يك يك آنها تا آنچه باقى مى‌ماند علت شمرده شود. مثلا براى تعيين علت حرمت خمر، اوصاف مختلف آنرا بررسى مى‌كنند از قبيل تخمير يافته بودن، و از