نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 115
دوران
از جمله
طرقى كه براى اثبات استدلال تمثيلى (- قياس فقهى) بكار مىرود و آن اين است كه حكم
وجودا و عدما دائر به وجه جامع (- جامع) است. يعنى هرگاه جامع وجود داشته باشد،
حكم موجود است. و چون وجود نداشته باشد، حكم موجود نيست. و بنابراين حكم معلول وجه
جامع است، مثلا حرمت آشاميدن فلان آشاميدنى دائر و وابسته به مسكر بودن آن است. و
عدم حرمتش به عدم مسكر بودن مدار. (- طرد و عكس).
«و تمسك
به دوران چنانكه گويند حكم با وجه جامع داير است وجودا و عدما. پس معلول او باشد.
و اين حجت فاسد است.
چه
همچنانكه معلول با علت داير بود، علت نيز با معلول داير بود. پس اگر دوران اقتضاء
عليت علت كند، لازم آيد كه اقتضاى عليت معلول نيز كند» (اساس، ص 335). «دوران در
لغت گرديدن به گرد چيزى است. و اصطلاحا به معنى ترتب شىء بر شىء ديگر است كه
صلاحيت عليت داشته باشد. مانند ترتب اسهال بر آشاميدن سقمونيا. آنچه بر شىء ديگر
مترتب است، دائر ناميده مىشود، و آنچه چيز ديگر بر آن مترتب باشد، مدار» (تعريفات
جرجانى).[18]
«حلقه معيوب» يا «سيكل معيوب» ترجمه مىكنند كه تعبير ساختگى عجيبى
است، مثلا مىگويند افسردگى موجب كمى تحرّك و جنبوجوش مىشود. و اين كمى تحرّك
نيز به نوبه خود موجب افسردگى مىشود و حلقه معيوبى بوجود مىآيد. و حق اين است كه
در اين موارد فقط دور گفته شود بدون قيد معيوب يا فاسد يا باطل.
(1).
قطب الدين شيرازى مىگويد: اصطلاح دوران در اين مورد از علماى متأخر فنّ جدل است و
قدما بجاى آن همان اصطلاح طرد و عكس را بكار بردهاند. منطقيان نيز معمولا دوران و
طرد و عكس را يكى مىدانند (اگرچه خواجه در اساس الاقتباس بين آن دو فرقى گذاشته
است. (ص 5- 334).
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 115