نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 11
إستثنا كردن
اثبات يا
نفى مقدم يا تالى در قياس شرطى.
وجه تسميه
آن اين است كه در عربى مقدم يا تالى را با قضيهاى كه با «لكن» از ادات استثناء
آغاز مىشود اثبات يا نفى مىكنند.
«متصله
موجبه لزومى را چون استثناء عين مقدم او كنند، منتج عين تالى او باشد» (درّة
التاج، ص 142). «اگر منفصل از دو جزء بود و استثنا كنى از عين هركدام كه باشد،
نتيجه آورد نقيض دوم را» (دانشنامه، 81).
إستدلال
1- عمل
ذهن در فراهم آوردن و ترتيب و تنظيم مقدمات معلوم براى رسيدن به كشف قضيه مجهول.
2- مجموع
قضاياى معلوم كه منجرّ به كشف مجهول شود (- حجت)
براى
اذعان به قضاياى بديهى از قبيل «اجتماع نقيضين محال است» و «كلّ اعظم از جزء است»
و «اگر به دو مقدار مساوى يك مقدار مساوى افزوده شود باز رابطه تساوى برقرار است»،
ذهن را احتياجى به تأمل و تفكر و فراهم ساختن مقدمات نيست، و همينكه موضوع و
محمول و رابطه بين آن دو را در نظر آورد، فى الفور قطع و يقين برايش حاصل مىشود.
اما در قضاياى غير بديهى از قبيل اينكه «كره ماه فاقد آب و هوا است»، يا «مربع وتر
مساوى مجموع مربعين دو ضلع ديگر است»، و «خدا عالم است»، ذهن بايد مقدمات معلوم را
بيابد، و آنها را بنحو شايسته ترتيب و سازمان ببخشد، تا به كشف قضيه مطلوب منجر
شود. و همين عمل ذهن يعنى سير و حركت آن از قضاياى معلوم به قضيه مجهول استدلال
ناميده مىشود.
إستصحاب
(-
مصاحبت- اتصال)
إستقراء
يكى از
اقسام سهگانه حجت و استدلال. و آن استدلالى است كه در آن از مطالعه امور جزئى به
نتيجهاى كلى دست يابند. مثلا از ملاحظه حيوانات مختلف كه هريك هنگام جويدن غذا
فكّ اسفل را حركت مىدهند، حكم شود كه هرحيوانى در وقت جويدن فكّ اسفل خود را
مىجنباند.
اينگونه
استدلال از لحاظ منطقى افاده يقين كامل نمىكند. چه در استقراء ذهن از ملاحظه
موارد معدود به حكمى كلى دست مىيابد و آنچه را در موارد معدود مشاهده كرده بر
موارد نامعدود ديگر كه هنوز بررسى نكرده تعميم مىبخشد. و البته اين
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 11