نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 102
حمل بالعرض
(- حمل ما
بالعرض).
حمل حقيقى
حمل در
قضيهاى كه موضوع خود شايسته آن باشد كه چيزى بر آن حمل شود. يعنى امرى باشد محصّل
الذات و قائم به خود.
مانند
«انسان ابيض است» كه در اينجا انسان جوهر است و محتاج به حاملى كه آن را بردارد
نيست. و بياض قائم بدان است و بنابراين محتاج به حامل است (شفا، برهان، ص 163 و
169).
حمل شايع
صناعى
حملى كه
در آن محمول از ذاتيات موضوع نباشد، مانند «زمين كروى است»، «زمين متحرك است».
وجه تسميه
اين نوع حمل به حمل شايع صناعى آن است كه در علوم و صناعات اينگونه حمل رائج و
متداول است. چه حمل اولى ذاتى مفيد علمى تازه نيست.
(-/ حمل
اوّلى ذاتى).
حمل شىء
بر نفس
چيزى را
بر خود حمل كردن. مانند حمل انسان بر انسان و مثلث بر مثلث در قضاياى «انسان انسان
است»، «مثلث مثلث است».
حمل شىء
بر نفس ضرورى و بديهى است، بلكه بديهىترين بديهيات است.
حمل شىء
بر نفس را با هو هويه نيز تعبير مىكنند و چون اين نوع حمل مفيد علمى تازه نيست و
از بديهيات است، گاه مىگويند حمل شىء بر نفس شايسته نيست.
يعنى چيز
تازهاى نمىآموزد و از قبيل توضيح واضحات است. (- حمل اوّلى ذاتى، ص 101).
«در
حمليات موضوع و محمول بايد كه يك چيز نبود. چه حمل الشىء على نفسه نشايد» (اساس،
ص 74).
حمل ما
بالعرض
«حملى كه
در آن آنچه بالطبع بايد موضوع باشد، محمول قرار گيرد. و آنچه بالطبع بايد محمول
باشد، موضوع شود. مانند ابيض ما انسان. كه در اين قضيه موضوع در واقع دو مرتبه ذكر
شده. زيرا كه ابيض از جهت اينكه ابيض است، نمىتواند موضوع واقع شود. بلكه موضوع
آن چيزى است كه سفيد عارض آن شده است، و آن همان انسانى است كه سفيد بر آن عارض
شده» (شفا، برهان، ص 163 و 169).
(- حمل
بالعرض، حمل عرضى).
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 102