نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 101
كتابت و بياض و علم و امثال آن را بالفعل و بنحو مستقيم نمىتوان بر
انسان حمل كرد. ولى البته بنحو اشتقاق قابل حمل هستند. اين نوع حمل را حمل هو ذو
هو نامند. در برابر حمل مواطات كه حمل هو هو است (-/ حمل مواطات).
«و گاه
باشد كه گويند ضحك محمول است بر انسان. و به اين نه آن خواهند كه آنچه او را انسان
گويند، هم او را ضحك گويند. بل آن خواهند كه آنچه او را انسان خوانند، او را ضحك
حاصل است. يعنى ذو ضحك است. و اين نوع حمل بطريق هو ذو هو است. و آن را حمل اشتقاق
خوانند. چه از ضحك لفظى اشتقاق كنند كه آن لفظ را به مواطات بر انسان حمل توان
كرد، و آن ضاحك است. و اطلاق حمل بر اين دو معنى به اشتراك بود» (اساس، ص 18).
حمل اوّلى
آنچه بدون
واسطه چيزى مستقيما بر چيزى حمل شود. نه اينكه ابتداء بر چيز ديگرى حمل شود و
آنگاه بر آن چيز. مثلا حمل حيوان بر انسان حمل اولى است، ولى حمل جسم يا جسم نامى
بر انسان اولى نيست. چه اين دو نخست بر حيوان حمل مىشوند و آنگاه بر انسان.
«حمل جسم
بر انسان حمل اولى نيست. چه جسم اول بر حيوان حمل مىشود و سپس بواسطه حيوان بر
انسان حمل مىگردد» (برهان، ص 83).
حمل اوّلى
ذاتى
حمل چيزى
بر خود. در اين حمل موضوع و محمول هم بحسب وجود خارجى و هم بحسب مفهوم ذهنى (و به
عبارت ديگر هم بحسب مفهوم و هم بحسب مصداق) يكى هستند. مانند «انسان انسان است»،
«درخت درخت است». حمل اوّلى ذاتى مفيد علم تازهاى نيست و حملى است كاملا ضرورى و
بديهى. و به همينسبب مىگويند «حمل شىء بر نفس نشايد.» يعنى افاده علم تازهاى
نمىكند. علت تمسيه آن به اولى ذاتى اين است كه اولا اوّلىّ الصدق و الكذب است، و
ثانيا خود شىء بر شىء حمل شده است[15].
(-/ حمل
شايع صناعى، ص 102).
حمل
بالحقيقه
(- حمل
حقيقى، ص 102).
(1). ذات در اينجا بهمان معنى لغوى آن يعنى نفس و خود بكار رفته
است.
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 101