responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ياس در آتش نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 45

به او گفتند: اى ابا حفص، فاطمه در اين خانه است. گفت: باشد...

تا آنجا كه مى گويد:

سپس عمر برخاست و به همراه گروهى به در خانه فاطمه آمد. در راكوبيدند، وقتى كه فاطمه صداى آنها را شنيد با صداى بلند فرياد زد:

پدر! اى رسول خدا، پس از تو از دست پسر خطاب و پسر ابوقحافه چه مى كشيم. آن گروه وقتى كه صداى گريه فاطمه را شنيدند با چشمى گريان از آنجا دور شدند.

نزديك بود دل هايشان گدازان و جگرهايشان سوزان گردد.

عمر، به همراه عده اى باقى ماندند. على را از خانه بيرون آورده و او را به سوى ابوبكر بردند و به او گفتند: بيعت كن. على گفت: اگر بيعت نكنم چه مى كنيد؟

گفتند: سوگند به خدايى كه جز او خدايى نيست گردنت را مى زنيم.[1]

هر كس كتاب «الامامه والسياسه» را مطالعه كند مى بيند كه اين كتاب مانند ساير كتب تاريخى ديگر، از تاريخ نگارانى چون بلاذرى، طبرى و ديگران است.


[1] الامامة و السياسة: 12 ـ 13، چاپ مكتبة التجارية الكبرى ـ مصر.

نام کتاب : ياس در آتش نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 45
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست