نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 91
ستيزه جويى نوميد و نابود شد) او در اين حالت، خشمگين شد و كتاب خدا را با پرتاب تير، پاره پاره كرد و اين دو شعر را سرود:
تُهدّدنى بجبّار عنيد؟ *** فهاأنا ذاك جبار عنيد!
مرا با عنوان ستمگر سركش مى ترسانى؟ *** بدان كه من همان ستمگر سركش هستم!
إذا ماجئتَ ربَّك يومَ حشْر *** فَقُلْ يا ربِّ مزّقنى الوليد[1]
وقتى در روز رستاخيز به حضور خدايت رسيدى *** بگو پروردگارا وليد مرا پاره پاره كرد!
مسعودى مى نويسد: مبرّد نحوى مى گويد: وليد در اشعار خود، نامى از پيامبر برده و ادّعا مى كند هرگز از جانب خدا براى او وحيى فرود نيامده است و اين عقيده سخيف او در اين دو بيت منعكس است: