responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 89

يكى از درهاى 18 گانه مسجد مستقر شدند. حجاج وارد مسجد شد. در حالى كه صد نفر پيشاپيش او و صد نفر ديگر پشت سر او بودند و همگان شمشيرها را زير لباس خود، پنهان كرده بودند. به افرادى كه همراه او وارد مسجد شدند دستور داد كه شما آماده باشيد من با مردم سخن خواهم گفت و آنان مرا سنگسار خواهند كرد. هرگاه ديديد من عمامه را از سر برداشتم و بر روى زانو نهادم، شمشيرهايتان را از زير لباس به در آوريد و تا مى توانيد مردم را بكشيد. او وارد مسجد شد و گفت: امير مؤمنان عبدالملك مرا به استاندارى بصره گمارده است و به من دستور داده كه بيت المال را در ميان شما تقسيم كنم و انتقام مظلوم را از ظالم بگيرم و من در ميان شما حكم او را اجرا خواهم كرد و بدانيد او مرا با دو شمشير مجهز كرده است. شمشير رحمت و شمشير عذاب اما متأسفانه شمشير رحمت در نيمه راه از دست من افتاد و فقط شمشير عذاب با من مانده است. در اين هنگام، مردم از سنگريزه هاى مسجد استفاده كرده و او را سنگسار كردند. وقتى اين كار بالا گرفت. او عمامه را از سر برداشت و بر زانوهاى خود نهاد. در اين لحظه شمشيرها از زير لباس در آمد و به گردن زدن مردم پرداخت. كسانى كه نزديك درها بودند. اوضاع را وخيم ديدند. تصميم گرفتند از درهاى مسجد بيرون بروند. در همين هنگام مأموران نزديك درهاى مسجد به كشتن مردم پرداختند. آمارى كه در مورد كشتگان

نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 89
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست