نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 62
سعيد بن زيد در پاسخ گفت: اكنون كه مرا به خدا سوگند داديد، دهمى من هستم كه كُنيه ام ابو الأعور است».[1]
احمد در مسند خود، نظير اين حديث را نقل كرده است. حاصل حديث اين است كه سعيد بن زيد مى گويد: من وارد كوفه شدم. مغيرة بن شعبه مرا احترام كرد ولى ديدم مردى بر مغيره وارد شد و فحّاشى كرد. من پرسيدم به چه كسى فحش داد. گفت: على بن ابى طالب را. من سه بار به مغيرة بن شعبه گفتم: تو نشسته اى و ياران رسول خدا را نزد تو دشنام مى دهند و خاموشى گزيده اى؟ من شهادت مى دهم كه دو گوش من شنيد و دلم اين را از رسول خدا دريافت كه او فرمود: ده نفر در بهشتند.
1ـ ابوبكر، 2ـ عمر، 3ـ على، 4ـ عثمان، 5ـ طلحه، 6ـ زبير، 7ـ عبدالرحمن، 8ـ سعد بن مالك و نهمين از مؤمنان.
آنگاه، صداى مردم بلند شد. گفتند: اى يار رسول خدا، آن نهمى را هم نام ببر. گفت و اكنون كه مرا سوگند داديد. من نهمين مؤمنان هستم و رسول خدا دهمين آنها ست.[2]
اين دو حديث با هم تناقض دارند. در اوّلى ده نفر را به جز
[1] سنن، ترمذى، ج 5، ص 648، شماره 3784 . [2] مسند، احمد، ج 1، ص 187 .
نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 62